از زمان انتشار نخستین شماره از کمیک بوکهای کاپیتان آمریکا، این ابرقهرمان از یک سپر ویژه استفاده میکرد که امروزه ارتباط ناگسستنی میان آن دو وجود دارد.
از زمان انتشار نخستین شماره کمیک بوکهای مارول تاکنون، ابرقهرمانهای بسیاری خلق شدند که کاپیتان آمریکا (با نام اصلی استیو راجرز) یکی از آنها بود. این ابرقهرمان بهواسطه شخصیتپردازی که برای او در نظر گرفته شده بود، توانست عنوان محبوبترین ابرقهرمان مارول را در طول جنگ جهانی دوم از آن خود کند. با پایان یافتن جنگ، محبوبیت ابرقهرمانان کاهش یافت تا نهایتاً شاهد توقف انتشار کمیک بوکهای کاپیتان آمریکا در سال ۱۹۵۰ باشیم.
مارول دستبردار نبود و نهایتاً محبوبیت از دسترفته را بازگرداند تا انتشار کمیک بوکهای کاپیتان آمریکا در سال ۱۹۶۴ از سر گرفته شود. طی این سالها کاپیتان آمریکا به محبوبیت بالایی در میان طرفداران کمیک بوکها دست یافت اما حضور او در دنیای سینمایی مارول باعث شد تا مخاطبان سینما هم با او آشنا شوند.
طی حدوداً ۸۰ سالی که از معرفی کاپیتان آمریکا در سال ۱۹۴۱ میگذرد، تعداد کمی از ویژگیهای او بدون تغییر ماندهاند: ویژگی اول، تمایل شدید او برای انجام کار درست است؛ ویژگی دوم، تعهد سفت و سخت او برای دفاع از ایالات متحده آمریکا در برابر دشمنان است. ویژگی سوم و پایانی، سپر او است که یکی از شناختهشدهترین ابزارهای جنگی در میان مخاطبان کمیک بوکهای ابرقهرمانی به شمار میرود.
رابطه میان کاپیتان آمریکا و سپرش آنقدر مهم و حیاتی است که این دو را نمیتوان بدون همدیگر تصور کرد. برای درک بهتر این رابطه ناگسستنی، به مرد عنکبوتی بدون تارانداز، ثور بدون چکش و ولورین بدون چنگال فکر کنید. البته این اتفاق در برخی خطهای داستانی رخ داده اما همیشگی نبوده است. برای مثال، میتوان به اتفاقی که در دنیای سینمایی مارول رخ داد اشاره کرد. پس از به وجود آمدن اختلاف، آیرون من سپر را از کاپیتان آمریکا گرفت اما نهایتاً این ابزار جنگی را به او بازگرداند.
وقتی به دیگر ابرقهرمانان و سلاح اصلیشان نگاه میکنید، متوجه وجود یک ارتباط میشوید. سلاح اصلی ثور، یک چکش است که قدرت خود را از صاعقه میگیرد. با در نظر گرفتن اینکه ثور، ایزد صاعقه است، انتخاب چنین سلاحی برای این ابرقهرمان کاملاً منطقی است. این موضوع برای مرد عنکبوتی و ولورین هم صدق میکند. سلاحهای اصلی این دو ابرقهرمان بهترتیب تارانداز و چنگالهای کشنده هستند که با در نظر گرفتن نام انتخابشده برای آنها جای هیچگونه ایرادی باقی نمیماند.
شرایط برای کاپیتان آمریکا اینطور نیست. اگر پیشینه و ویژگیهای این ابرقهرمان را برای یک فرد ناآشنا با کمیک بوکها توضیح دهید، احتمالاً او را با یک تفنگ تهاجمی تصور میکند، نه یک سپر! با اینحال، ترکیب کاپیتان آمریکا و سپر جواب داده و این ابزار جنگی به بخشی جدانشدنی از این ابرقهرمانی تبدیل شده است. این اتفاق را احتمالاً باید به پای تاریخچه جذاب و پیچیده سپر نوشت که در ادامه قصد داریم تا به مهمترین نکات آن اشاره کنیم.
سپر کاپیتان آمریکا در ابتدا دایروی شکل نبود
در حال حاضر، بسیاری از مخاطبان عام و خاص کمیک بوکها سپر کاپیتان آمریکا را با شکل دایروی، ترکیبی از رنگهای قرمز، آبی و سفید، ستاره و طراحی راهراه میشناسند. شکل دایروی این سپر جدا از اینکه ظاهر خاصی به آن داده، باعث شده تا به یک ابزار جنگی بسیار موثر تبدیل شود. شکل دایروی سپر به کاپیتان آمریکا اجازه میدهد تا آن را بهصورت زاویهدار پرتاب کرده و پس از برخورد با دشمنان و از پا در آوردن آنها، به سمت او بازگردد. شاید برایتان عجیب باشد اما سپر کاپیتان آمریکا از همان ابتدا دایروی شکل نبوده است.
معرفی کاپیتان آمریکا به کمیک بوک Captain America Comics #1 بازمیگردد که تصویر روی جلد بسیار جالبی داشت. روی جلد این کمیک بوک، کاپیتان آمریکا را میدیدیم که با دست راست، مشتی را به صورت آدولف هیتلر میکوبید. در دست چپ او هم سپرش قرار داشت که دایروی شکل نبود. این سپر با الهام از سپرهای قرون وسطی به شکل قطره چشم طراحی شده بود. به جز این مورد، تفاوت قابلتوجه دیگری میان سپر قدیمی و سپر امروزی دیده نمیشود. سوالی که در چنین شرایطی بهوجود میآید این است: چرا شکل سپر تغییر کرد؟
یک سال قبل از معرفی کاپیتان آمریکا، امجیال کامیکس ( که امروزه با نام آرچی کامیکس شناخته میشود) از ابرقهرمان جدید خود با نام شیلد (The Shield) رونمایی کرد. روی لباس این ابرقهرمان از طرح یک سپر با شکل قطره چشم استفاده شده بود. شباهت میان طرح سپر روی لباس شیلد و سپری که کاپیتان آمریکا به دست میگرفت، امجیال را به واکنش واداشت. آنها با ارسال نامهای صریح از مارول خواستند تا در طراحی سپر کاپیتان آمریکا تجدیدنظر کند. در نتیجه، از شماره دوم کاپیتان آمریکا با سپری دایروی شکل به نبرد با دشمنان پرداخت.
ویبرانیوم، تنها ماده سازنده سپر نیست
اگرچه شکل دایروی سپر کاپیتان آمریکا باعث شد تا این ابزار جنگی در میان مخاطبان کمیک بوکها بسیار شناخته شود اما عامل دیگری هم در این اتفاق دخیل بود که از قضا نقش بسیار بیشتری داشت. این عامل، چیزی نیست جز عناصر سازنده آن. سپر کاپیتان آمریکا با استفاده از یک آلیاژ تصادفی ساخته شد که بخش عمده آن را فلز ویبرانیوم شامل میشود.
ویبرانیوم، یکی از قدرتمندترین و بادوامترین فلزهای موجود در دنیای کمیک بوکهای مارول است. همانطور که از نامش میتوان حدس زد، این فلز بهشکل غیرقابلباوری توانایی جذب ارتعاش و جنبش را دارد. به همین دلیل، سپر کاپیتان آمریکا ضدگلوله است، ابزار مناسبی برای فرود از ارتفاع بالا محسوب میشود و تقریباً نابودشدنی نیست.
استفاده از ویبرانیوم تنها به سپر کاپیتان آمریکا خلاصه نمیشود. این فلز بهشکل گستردهای در کشور واکاندا مورد استفاده قرار میگیرد و لباس پلنگ سیاه نیز با استفاده از آن ساخته شده است. واکاندا، ذخیره بزرگی از ویبرانیوم دارد و بهواسطه همین نیز به یک کشور بسیار پیشرفته در زمینه تکنولوژی تبدیل شده است.
سپر کاپیتان آمریکا از دیگر سلاحهای ساختهشده با استفاده از ویبرانیوم عملکرد بهتری دارد، زیرا جنس آن در واقع یک آلیاژ تصادفی از آهن، ویبرانیوم و یک واکنشگر ناشناخته است. یک متالورژیست با نام مایرون مکلین که مشغول ساخت مادهای غیرقابل تخریب برای ارتش آمریکا در جریان جنگ جهانی دوم بود، بهطور تصادفی به این آلیاژ دست پیدا میکند. در برخی کمیک بوکها از این آلیاژ با نام پروتو-آدامانتیوم یاد شد.
سپر دایروی، هدیهای از طرف سیودومین رئیسجمهور آمریکا بود
کاپیتان آمریکا در جریان جنگ جهانی دوم و پیش از حمله نیروی هوایی ژاپن به بندر پرل هاربر ساخته شد. بنابراین، نویسندگان کمیک بوکها تصمیم گرفتند تا رئیس جمهور آمریکا در آن زمان، یعنی فرانکلین دلانو روزولت را به عنوان اهداکننده سپر انتخاب کنند.
اگرچه فرانکلین دلانو روزولت از سال ۱۹۴۰ در برخی کمیک بوکهای مارول حضور پیدا کرد اما در هیچ کدام از شمارههای آن زمان به اهدای سپر اشارهای نشد. چند دهه بعد و در حالی که ۴۰ سال از معرفی کاپیتان آمریکا میگذشت، نویسندگان تصمیم گرفتند تا در شماره ۲۵۵ کمیک بوکهای این ابرقهرمان به ریشههای داستانی او پرداخته و سوالاتی که درباره نحوه ساختش وجود داشت را پاسخ دهند.
در نتیجه، بخشی از شماره ۲۵۵ به اهدای سپر دایروی شکل به کاپیتان آمریکا توسط روزولت اختصاص داده شد.
کاپیتان آمریکا از سپرهای مختلف زیادی استفاده کرد
شاید فکر کنید پس از دریافت سپر جدید، کاپیتان آمریکا تا پایان عمر خود از سپر دایروی استفاده کرد اما سخت در اشتباه هستید. طبق آنچه در کمیک بوکها آمده، این ابرقهرمان طی سالهای فعالیتش از سپرهای مختلف زیادی استفاده کرد. البته پس از مدتی مجبور میشد بار دیگر به استفاده از سپر ویبرانیومی خود روی آورد.
در دهه ۸۰ میلادی و پس از امتناع برای فعالیت به عنوان یک مامور دولتی، استیو راجرز مجبور شد تا لباس کاپیتان آمریکا را کنار گذاشته و هویت جدیدی تحت عنوان کاپیتان (The Captain) برای خود دستوپا کند. انتخاب این هویت جدید، با دریافت لباس و سپری تازه همراه شد. سپر جدید را تونی استارک با استفاده از آدامانتیوم ساخته بود؛ عنصری که به اسکلت ولورین تزریق شد تا چنگالها استحکام بیشتری داشته باشند. اگرچه آدامانتیوم سختتر از ویبرانیوم بود اما نمیتوانست ارتعاش را به خوبی جذب کند. در نتیجه، متناسب با نیازیهای استیو راجرز نبود.
کاپیتان آمریکا جدا از این سپر آدامانتیومی، سپرهای دیگری هم داشت که از بسیاری جهات به یکدیگر شبیه بودند. البته در یک بازه زمانی، این ابرقهرمان بهجای حمل یک سپر فیزیکی، از یک دستگاه روی ساعد خود بهره میبرد که در صورت نیاز یک سپر با استفاده از ذرات انرژی ایجاد میکرد.
پس از اتفاقاتی که در فیلم Captain America: Civil War رخ داد، این ابرقهرمان مجبور شد تا سپر خود را به تونی استارک بدهد. البته مدتی بعد و در فیلم Avengers: Infinity War، پلنگ سیاه یک جفت سپر جمعشونده به او داد که از ویبرانیوم ساخته شده بودند. اگرچه کاپیتان آمریکا نمیتوانست آنها را به سمت دشمنان خود پرتاب کند اما بهطور کلی ابزار تهاجمی کاربردی به شمار میرفت.
کاپیتان آمریکا تنها فردی نیست که از سپر استفاده کرد
کاپیتان آمریکا و سپر ویژهاش جدانشدنی هستند اما در بازههای زمانی مختلف شاهد جدایی میان آنها بودیم. وقتی استیو راجرز از استخدام در دولت امتناع کرد و مجبور شد تا هویت کاپیتان آمریکا را کنار بگذارد، سپر به فرد دیگری واگذار شد. این شخص جدید، جان واکر نام داشت که در ابتدا بهعنوان کاپیتان آمریکای جدید معرفی شد اما بعدها هویت جدیدی برای خود ساخت و در میان مردم به ابرقهرمانی با نام مامور آمریکا (U.S. Agent) شهرت یافت.
در پی مرگ کاپیتان آمریکا پس از اتفاقات کمیک بوکهای Civil War، این سوال به وجود آمد که سپر باید به چه کسی داده شود؟ اگرچه هاکای تنها انتقامجویی بود که بهخوبی از پس پرتاب سپر برمیآمد اما این ابزار جنگی نهایتاً به باکی یا همان سرباز زمستان داده شد تا او کاپیتان آمریکای جدید باشد. البته این شرایط زیاد دوام نیاورد و مدتی بعد استیو راجرز به زندگی بازگشت. از بازگشت استیو راجرز زیاد تعجب نکنید! در کمیک بوکها همیشه راهی برای بازگشت ابرقهرمانان وجود دارد.
فالکون با نام واقعی سم ویلسون، دیگر شخصی بود که از سپر استفاده کرد. پس از تبدیل شدن استیو راجرز به یک پیرمرد، فالکون برای چندین سال تحت عنوان کاپیتان آمریکا به فعالیتهای ابرقهرمانانه خود ادامه داد. در طول این سالها نیز از لباس و سپر او استفاده کرد. اتفاق نسبتاً مشابهی در دنیای سینمایی مارول رخ داد. (خطر اسپویل) استیو راجرزِ پیر که دیگر توان جنگیدن نداشت، سپر خود را شخصاً به فالکون سپرد.
سپر کاپیتان آمریکا بسیار محکم است
سپر کاپیتان آمریکا بهواسطه قدرت بالا در جذب ارتعاش بسیار محکم است و شکی در آن وجود ندارد. با اینحال، شاید بخواهید درک بهتری از میزان استحکام این ابزار جنگی داشته باشید. بنابراین، در ادامه قصد داریم تا به برخی مبارزات کاپیتان آمریکا با شخصیتهای مختلف اشاره داشته باشیم.
با توجه به نویسنده و دوره زمانی که کمیک بوک در آن جریان داشته، هالک برخی اوقات بهعنوان قویترین موجود زنده روی زمین شناخته شده است. با اینحال، کاپیتان آمریکا در مبارزات تنبهتن با او توانست جان سالم به در ببرد. همانطور که میتوان حدس زد، سپرِ محکم این ابرقهرمان نقش بسزایی در مبارزات داشته است. هالک چندین بار مشتهای سهمگینی را بهصورت مستقیم به سپر وارد کرد اما بهطرزغیرقابلباوری حتی یک فرورفتگی کوچک هم روی آن ایجاد نشد.
ثور و میولنیر هم نتوانستند کوچکترین خراشی روی سپر کاپیتان آمریکا ایجاد کنند. میولنیر که از یک فلز خاص ساخته شده، غیرقابل تخریب بوده و از قدرت بسیار بالایی برخوردار است. با اینحال، سپر کاپیتان آمریکا بدون هیچ آسیبی توانست مقابل ضربات سهمگین آن مقاومت کند. این موضوع نه تنها در کمیک بوکها، بلکه در دنیای سینمایی مارول هم به تصویر کشیده شد.
نفر سوم این لیست، ولورین است که چنگالهای او را از آدامانتیوم ساختند. طبق آنچه در کمیک بوکها آمده، آدامانتیوم میتواند هر مادهای از جمله ویبرانیوم را بِبُرد اما از آنجایی که سپر کاپیتان آمریکا از یک آلیاژ ساخته شده، توانایی مقابله با آن را ندارد. حتی در جریان مبارزات این دو ابرقهرمان، شاهد کشیده شدن چنگالهای ولورین روی سپر بودیم اما هرگز یک خراش هم روی سپر بهوجود نیامد.
سپر کاپیتان آمریکا بارها از بین رفت
شاید پس از خواندن بخش قبلی مقاله به این نتیجه رسیده باشید که سپر کاپیتان آمریکا هرگز از بین نرفت اما باید بگوییم که اشتباه میکنید. با وجود استحکام بالا، این ابزار جنگی در برخی نبردها نتوانست دوام بیاورد و نهایتاً به چندین تکه تبدیل شد.
دکتر دووم، اولین شخصیت کمیک بوکی بود که توانست سپر کاپیتان آمریکا را بشکند. او در سری کمیک بوکهای جنگهای مخفی موفق شد تا قدرتهای بیاندر (یکی از قویترین موجودات دنیا) را از آن خود کند. در نتیجه، توانست در یک مبارزه کاپیتان آمریکا و سپرش را از روی زمین محو کند. البته دکتر دووم مدت کوتاهی بعد کاپیتان آمریکا را به زندگی بازگرداند.
مولکول من، دیگر شخصیتی بود که توانست سپر کاپیتان آمریکا را از بین ببرد. او به عنوان تکنسینی پایینرده در یک پایگاه هستهای فعالیت میکرد. روشن شدن اتفاقی یک دستگاه و انفجار آن باعث شد تا او قدرت کنترل مولکولهای هر مادهای را بدست آورد. مولکول من برای نشان دادن قدرت فوقالعاده خود بهطور همزمان سپر کاپیتان آمریکا، چکش ثور، تخته سیلور سرفر و لباس آیرون من را از بین برد. مولکول من بعدها از قدرتش استفاده کرد تا تمامی این ابزارها را به حالت اولیه خود بازگرداند.
تانوس، تنها شخصیتی است که هم در کمیک بوکها و هم در دنیای سینمایی مارول موفق به از بین بردن سپر کاپیتان آمریکا شد. در کمیک بوکهای Infinity Gauntlet، تانوس موفق شد تا با استفاده از دستکش خود یک مشت قدرتمند به سپر وارد کرده و آن را خُرد کند. در دنیای سینمایی مارول این اتفاق با مقداری تفاوت رخ داد. در فیلم پایان بازی، تانوس موفق شد تا با استفاده از شمشیر خود سپر را بشکند.
مارول ترجیح داد تا مواردی را پیرامون سپر تغییر دهد
اگرچه دنیای سینمایی مارول براساس کمیک بوکها ساخته شده است اما تفاوتهایی میان آنها دیده میشود. برای مثال، میتوان به کارآموزی پیتر پارکر نزد تونی استارک، قرار گرفتن سنگ ابدیت در پیشانی ویژن و تبدیل کردن ایگو به پدر پیتر کوییل اشاره کرد. در این میان، مواردی با محوریت کاپیتان آمریکا هم دستخوش تغییر شد که مهمترینهای آنان پیرامون سپر بودند.
همانطور که پیش از این اشاره شد، در کمیک بوکهای مارول سپر کاپیتان آمریکا با استفاده از یک آلیاژ تصادفی از آهن، ویبرانیوم و یک واکنشگر ناشناخته ساخته شد. در دنیای سینمایی مارول شرایط فرق میکند و سپر بهطور کامل با ویبرانیوم ساخته شده است. البته این بزرگترین تغییر نبود که پیرامون سپر بهوجود آمد. در کمیک بوکها، مایرون مکلین سپر را ساخت اما در فیلمها هاوارد استارک (پدر تونی استارک) به عنوان سازنده سپر معرفی شد.
در یکی از مهمترین صحنههای فیلم Captain America: The First Avenger، هاوارد استارک مشغول معرفی تجهیزات جنگی به استیو راجرز است. در این میان، توجه راجرز به نمونه آزمایشی از یک سپر جدید جلب میشود که برای ساخت آن از تمام ذخیره ویبرانیوم موجود در انبارهای ارتش آمریکا استفاده شده بود.
اهمیت این صحنه به دو دلیل است: نخست، نشان میدهد که کاپیتان آمریکا چطور به سپر دایروی شکل خود دست پیدا کرد. دوم، رابطه میان استیو راجرز و هاوارد استارک را پایهریزی میکند که این اتفاق نهایتاً به رابطه میان کاپیتان آمریکا و تونی استارک منجر میشود. اگر فیلمهای مارول را تماشا کرده باشید، باید به یاد آورید که رابطه میان دو این ابرقهرمان سنگ بنای تمام اتفاقاتی بود که پس از فیلم The Avengers در دنیای سینمایی مارول رخ داد.
سپر کاپیتان آمریکا بسیار بادوام است
سپر کاپیتان آمریکا نه تنها استحکام بسیار بالایی دارد، بلکه بسیار بادوام نیز هست. این موضوع در یکی از کمیک بوکها به خوبی نشان داده شد.
در زمین ۶۹۱ (بعدی که ما در آن زندگی میکنیم در کمیک بوکهای مارول با نام زمین ۶۱۶ شناخته میشود)، یک جهشیافته با نام ونس آسترو وجود داشت. او برای حضور در نخستین ماموریت بین ستارهای ایالات متحده آمریکا داوطلب و نهایتاً پذیرفته شد. از آنجایی که در زمان انجام این ماموریت، یعنی سال ۱۹۸۸ هنوز فضاپیمایی با سرعت نور ساخته نشده بود، تصمیم گرفته شد تا آسترو در طول سفر به خواب زمستانی برود تا از لحاظ سن به مشکل برنخورد.
هزار سال بعد و در قرن سیویکم، گروه محافظان کهکشان (با گروهی که استار لرد رهبری آن را بر عهده داشت کاملاً تفاوت دارد) او را پیدا میکند. در پی اتفاقاتی که پس از این ملاقات رخ داد، ونس آسترو تصمیم گرفت تا سپر کاپیتان آمریکا را پیدا کند که طبق شایعات همچنان وجود داشت. او نهایتاً موفق شد تا این سپر افسانهای را پیدا کند که همچنان مانند روز اول بود. آسترو پس از انتخاب یک لباس که شباهت بسیاری به لباس کاپیتان آمریکا داشت، نام میجر ویکتوری (Major Victory) را برای خود برگزید.
سپر کاپیتان آمریکا همیشه یک ابزار جنگی نبوده است
سپر کاپیتان آمریکا از دید بسیاری از خوانندگان کمیک بوکها یکی از جالبترین و جذابترین ابزارهای جنگی است. ضدگلوله است، به آسانی نابود نمیشود و از همه مهمتر در جریان نبردها بهشدت کاربردی است. البته سپر کاپیتان آمریکا همیشه یک ابراز جنگی نبوده و برخی اوقات کاربردهای دیگری هم داشته است.
در سال ۱۹۷۹، زمانی که کمتر کسی به چیزی همانند دنیای سینمایی مارول فکر میکرد، فیلم سینمایی Captain America با بودجهای پایین ساخته و نهایتاً از شبکه CBS پخش شد. تغییراتی که سازندگان در داستان و ظاهر این ابرقهرمان بهوجود آورده بودند بسیار زیاد بود.
داستان در دهه ۷۰ میلادی جریان داشت. استیو راجرز قبلاً یک تفنگدار دریایی بود اما این شغل را کنار گذاشت و تصمیم گرفت با ون خود به بخشهای مختلف آمریکا سفر کند. راجرز در جریان یک درگیری بهشدت مجروح شد و در آستانه مرگ قرار گرفت اما تزریق سروم فلگ توسط نیروهای دولتی نه تنها جانش را نجات داد، بلکه باعث شد تا قدرتهای فراانسانی بدست آورد.
پس از آن، یک لباس مخصوص و یک موتور سیکلت پرسرعت نیز به او داده شد. روی این موتور سیکلت یک بادگیر نصب شده بود که در واقع سپر کاپیتان آمریکا بود. او در صورت نیاز میتوانست سپر را از موتور جدا کرده و به سمت دشمنان خود پرتاب کند.
سپر کاپیتان آمریکا نماد چه چیزی است؟
احتمالاً این سوال برای شما هم به وجود آمده که چرا کاپیتان آمریکا به جای یک سلاح عادی و امروزی، از یک سپر برای مبارزه استفاده میکند؟ برای یافتن پاسخ این سوال چندین تئوری بهوجود آمد که طرفداران هر یک دلایل قانعکنندهای دارند. بنابراین، نمیتوان با قاطعیتِ تمام نسبت به درست بودن تنها یکی از آنها اظهار نظر کرد.
سه تئوری وجود دارد که در مقایسه با دیگر تئوریها قابل قبولتر بوده و در نتیجه طرفداران بیشتری دارند. تئوری اول میگوید سپر نشاندهنده تلاش کاپیتان آمریکا برای حفظ ایدهآلهای جامعه ایالات متحده است. به بیان دیگر، سپر این ابرقهرمان همانند یک سد محکم، از ورود بیعدالتی، جنایت، سانسور و تعصب جلوگیری میکند.
تئوری دوم میگوید سپر کاپیتان آمریکا به تمایل او برای دفاع از بیگناهان در برابر ظالمان اشاره دارد. تئوری سوم و پایانی هم که توسط سیمچا وینشتین در کتاب Up, Up, and Oy Vey! مطرح شد، میگوید سپر کاپیتان آمریکا نماد سپر حضرت داوود در دنیای امروزی است. اگرچه کاپیتان آمریکا هرگز یک یهودی نبود اما خالقان او، یعنی جک کربی و جو سیمون بودند.
در نتیجه، کاملاً منطقی است که در خلق آن از نمادهای یهودیت استفاده شده باشد. بهخصوص اینکه در آن زمان یهودیهای اروپا توسط نیروهای آلمان نازی قتل عام میشدند. جدا از همه اینها، یک تئوری دیگر هم وجود دارد که طرفداران ترجیح میدهند چندان به آن توجهی نداشته باشند.
طبق این تئوری، جک کربی و جو سیمون بهشدت تحت تاثیر شخصیت شیلد بودند. بنابراین تصمیم گرفتند با الگوبرداری از او به کاپیتان آمریکا یک سپر بدهند.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید