چرخ زمان برای عاشقان فانتزی نامی آشنا و شایستهی احترام است. اثری 14 جلدی که داستان پشت پردهی نگارشش نیز مانند خودش طولانی و جالب است و همین موضوع برای سریال The Wheel of Time که از روی این سری اقتباس شده نیز صدق میکند. فصل اول سریال The Wheel of Time پس از انتظارات فراوان چندی پیش پخش شد و حداقل از نظر جذب بیننده موفق عمل کرد. با این حال بحثهای زیادی پیرامون کیفیت سریال شکل گرفته که در نقد فصل اول سریال The Wheel of Time به طور مفصل در مورد آن بحث خواهیم کرد و نقاط قوت و ضعف سریال چرخ زمان را بررسی میکنیم.
چند سال پیش و زمانی که تب فصل آخر بازی تاج و تخت هنوز داغ بود، مدیر عامل آمازون در آن زمان یعنی جف بیزوس خبر ساخت سریال The Wheel of Time را با ادعای تبدیل شدن آن به بازی تاج و تخت بعدی داد. ادعایی که رسیدن به آن کار چندان راحتی نیست و چیزی بیشتر از بودجهی چند صد میلیون دلاری میخواهد. قبل از مقایسهی این دو سریال باید به این نکته توجه کرد که با وجود اینکه چرخ زمان و بازی تاج و تخت هر دو فانتزی محسوب میشوند اما در دسته بندیهای جداگانهای قرار میگیرند.
سری چرخ زمان درست مانند ارباب حلقهها در دستهی فانتزی غلیظ «High Fantasy» قرار میگیرد و جادو نقش زیادی در آن دارد. از سوی جادو نقش کمتری در جهان بازی تاج و تخت دارد و بیشتر تمرکز داستان روی جنگ قدرت و موضوعاتی از این قبیل معطوف شده است. پس مقایسهی داستان آنها با یکدیگر چندان منطقی نیست اما آیا این موضوع در مورد ارباب حلقهها نیز صدق میکند؟
داستان و سیر روایی سریال چرخ زمان شباهتهای زیادی با ارباب حلقهها دارد. در هر دو مجموعه شاهد بازگشت دوبارهی یک نیروی اهریمنی هستیم که قصد مشابهی دارند و قهرمانان داستان نیز سفری طولانی و غیر ممکن را برای شکست او آغاز میکنند. این شباهتها باعث شده تا بسیاری سریال The Wheel of Time را با شاهکار پیتر جکسون یعنی سهگانهی ارباب حلقهها مقایسه کنند. مقایسهای که در آن فصل اول سریال چرخ زمان حرف زیادی برای گفتن ندارد و گوی میدان را به ارباب حلقهها واگذار میکند.
پس از مقایسهی چرخ زمان با دیگر آثار شاخص ژانر فانتزی باید به نقاط ضعف و قوت فصل اول آن نیز اشاره کنیم. اگر از طرفداران این سری باشید و حداقل جلد اول آن را خوانده باشید، قطعا انتظار شروع سریال را با آن افتتاحیهی طوفانی چشم جهان دارید اما ریف جادکینز شورانر چرخ زمان رویکرد دیگری در پیش گرفته و بدون فوت وقت به سراغ معرفی شخصیتهای اصلی میرود.
داستان سریال چرخ زمان با ورود مورین و محافظش به دو رود «Two Rivers» آغاز میشود. آنها با دنبال کردن نشانههای یک پیشگویی به دو رود رسیدهاند و به دنبال فردی تحت عنوان اژدها هستند و چهار کاندید احتمالی را مییابند که یکی از آنها اژدهاست. اژدها طبق پیشگویی در انتهای هر عصر باید با ارباب تاریکی روبه رو شده و نتیجهی نبرد آنها سرنوشت دنیا را رقم میزند. چندی پس از رسیدن مورین به دو رود، نیروهای ارباب تاریکی نیز سر میرسند و مبارزهای جذاب و تماشایی را آغاز میکنند. مورین پس از این مبارزهی نفسگیر با رند، مت، اگوین و پِرین راهی برج سفید تاروالون میشوند و بخش زیادی از فصل اول سریال به داستان سفر آنها اختصاص دارد.
سریال The Wheel of Time شروع بسیار خوبی دارد و از همان قسمت اول با موسیقی خاص و جهان منحصر به فرد خود بیننده را جذب خود میکند.
بیننده در خلال سفر این گروه کوچک در جهان عظیم چرخ زمان با بخشی از گروهها و ملیتهای مختلف آن آشنا میشود که به دلیل متمرکز نبودن روایت چندان امکان ارتباط با آنها فراهم نمیشود. این مشکل در مورد شخصیتها نیز وجود دارد. تعداد زیاد شخصیتها و زمان کم فصل اول باعث شده تا بیننده نتواند آنطور که باید با شخصیتها آشنا شده و با آنها ارتباط برقرار کند. این ضعف حتی در شخصیتهای اصلی مانند مت نیز وجود دارد و با توجه به طولانی بودن داستان میتواند روی کیفیت فصلهای بعدی سریال چرخ زمان نیز اثرگذار باشد.
سریال The Wheel of Time شروع بسیار خوبی دارد و از همان قسمت اول با موسیقی خاص و جهان منحصر به فرد خود بیننده را جذب خود میکند. تقریبا تمام آثار اقتباسی تفاوتهایی با منبع خود دارند و چرخ زمان نیز از این قاعده مستثنی نیست. حذف برخی وقایع کتاب خصوصا در ابتدای سریال باعث سریعتر شدن ریتم داستان و جذابیت آن شده است. همچنین تغییراتی نیز در شخصیتها و وقایع داستانی دیده میشود که به بخشی از هویت سری را فدای نزدیکتر شدن به بازی تاج و تخت کرده و همین موضوع به کیفیت داستان و جذابیت روایت آن ضربه وارد میکند.
بخش زیادی از تیم بازیگران سریال The Wheel of Time را بازیگران نهچندان شناخته شده تشکیل دادهاند که بیشتر آنها بازی قابل قبولی از خود ارائه میدهند. در میان بازیگران اصلی، مارکول راترفورد که نقش پِرین را ایفا کرده به شدت آماتور ظاهر شده و اجرای ضعیفی را از خود به نمایش میگذارد. در طرف مقابل رزمند پایک (در نقش مورین سِدای) و دنیل هنی (در نقش لن ماندراگون) چه در سکانسهای اکشن و چه در لحظات دراماتیک کار خود را عالی انجام داده و بیننده از تماشای بازی آنها لذت میبرد.
سریال The Wheel of Time در زمینهی فیلمبرداری و تدوین عملکرد خیلی خوبی دارد. سریال خارج از سکانسهای اکشن، تعدادی کلوزآپ بی معنی و اضافه دارد که ترکیب آنها با تدوین نهچندان خوب باعث اذیت بیننده میشود. البته این مشکل در اکثر سکانسهای سریال دیده نمیشود اما اشاره به آن خالی از لطف نیست. در سکانسهای اکشن سریال و مخصوصا سکانس آغازین قسمت هفتم شاهد ترکیب تدوین و فیلمبرداری فوقالعادهای هستیم که مقداری هیجان را به سریال تزریق کرده و تماشای سریال را برای دقایقی لذت بخش میکند.
فصل اول سریال The Wheel of Time فاصلهی زیادی با انتظارات طرفداران دارد و تماشای آن برای کسانی که طرفدار سفت و سخت ژانر فانتزی نباشند، کار راحتی نیست. کمبود هیجان و روایت عجولانه بزرگترین سد سریال چرخ زمان برای تبدیل شدن به یک سریال فانتزی جذاب است. با این حال سریال The Wheel of Time داستان جالب و مبارزات جذابی دارد که طرفداران این ژانر از تماشای آن لذت خواهند برد.
- داستان جذاب
- سکانسهای اکشن تماشایی
- جهان سازی و موسیقی خاص
- روایت عجولانه
- کمبود هیجان
- تدوین برخی از سکانسهای مهم
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید