شخصیتهای کلیدی مردان ایکس که باید از همان ابتدا در مارول حضور داشته باشند
جهان سینمایی مارول در حالی برای ورود مردان ایکس (X-Men) آماده میشود که 7 مورد از شخصیتهای کلیدی باید از همان ابتدا در داستان حضور داشته باشند.
پس از سالها انتظار و گمانهزنی، بالاخره زمان آن رسیده که جهان مردان ایکس و شخصیتهای جذابش به طور رسمی وارد دنیای سینمایی مارول (MCU) شود. با خرید کمپانی فاکس توسط دیزنی، حالا بستر مناسب برای معرفی جهشیافتهها فراهم شده است. نشانههایی چون افشای جهشیافته بودن کاراکتر «کمالا خان» (Iman Vellani) در سریال Ms. Marvel، تایید ریشه جهشیافته «نیمور» (Tenoch Huerta) در فیلم Black Panther: Wakanda Forever، و حضور کوتاه «بیست» (Kelsey Grammer) در صحنه پس از تیتراژ The Marvels، همگی راه را برای ورود رسمی شخصیتهای مردان ایکس به دنیای مارول هموار کردهاند.
شخصیتهای کلیدی مردان ایکس که باید از ابتدا در دنیای مارول باشند
در میان دهها کاراکتر جذاب مردان ایکس، برخی چهرهها نقش حیاتی در تعریف هویت تیم و مضامین عمیق داستانی آن دارند. این شخصیتها نه تنها نماینده تاریخ غنی مردان ایکس در کمیکها هستند، بلکه برای تثبیت دنیای جدید جهشیافتهها در MCU نیز ضروری خواهند بود. در ادامه به بررسی شخصیتهای مردان ایکس میپردازیم که حضورشان از همان ابتدا باید در مارول تضمین شود.
«پروفسور ایکس» (Professor X)
در دنیای کمیکهای مارول، «چارلز اگزاویر» (Charles Xavier) به عنوان بنیانگذار ایدئولوژیک مردان ایکس شناخته میشود. او با تأسیس مدرسه «استعدادهای ویژه» محلی امن و مرکز آموزشی برای جوانان جهشیافته ایجاد کرد و با تواناییهای بینظیر تلهپاتی خود، مأموریت جذب و حمایت از این گروه خاص را بر عهده گرفت. رویاپردازی اگزاویر درباره همزیستی مسالمتآمیز میان انسانها و جهشیافتهها شالوده اصلی تمام داستانهای مردان ایکس طی شش دهه گذشته بوده است.
اهمیت اگزاویر در کمیکها تنها به ایدهآلگرایی او محدود نمیشود، بلکه مواضع اخلاقی پیچیدهاش نیز شخصیت او را برجسته کرده است. او در حالی که شعار اتحاد میدهد، گاهی به پدرسالاری و دستکاری روانی روی میآورد و در حالی که شعار شفافیت میدهد، رازهای بزرگی را پنهان میکند. این تناقضات، پروفسور ایکس را به یکی از عمیقترین چهرههای مربیگری در دنیای کمیک تبدیل کرده و جایگاه او را به عنوان سنگ بنای ایدئولوژیک مردان ایکس تثبیت کرده است. بنابراین حضور او به عنوان یکی از مهمترین شخصیتهای مردان ایکس در خط زمانی اصلی مارول از همان ابتدا ضروری است.
«سایکلاپس» (Cyclops)
«اسکات سامرز» (Scott Summers) مظهر بار مسئولیت رهبری و تکامل آرمانهای جهشیافتهها در طول نسلها است. او که در شماره اول X-Men به عنوان نخستین دانشآموز اگزاویر معرفی شد، از یک نوجوان خجالتی به رهبر میدانی اصلی مردان ایکس و در نهایت به انقلابی مدافع حقوق جهشیافتهها بدل شد. هوش تاکتیکی، تعهد بیچون و چرا و مسیر اخلاقی پر پیچوخم او، یکی از عمیقترین خطوط تحول شخصیتی را در کمیکها رقم زده است.
تکامل سایکلاپس، از سرباز نمونه پروفسور ایکس تا رهبری مستقل که تصمیمات مبهم اخلاقی اتخاذ میکند، آینه بلوغ روایی مردان ایکس است. در داستانهای مهمی چون «Schism» و «Avengers vs. X-Men»، اسکات راه خود را از پروفسور جدا کرد و مسیرهای عملگرایانهتری برای حفاظت از جهشیافتهها برگزید. این تحولات در دوران کراکوا، که در آن به تأسیس یک ملت مستقل برای جهشیافتهها کمک کرد، به اوج رسید. با توجه به گزارشهای انتخاب «هریس دیکینسون» (Harris Dickinson) برای ایفای این نقش، حضور قدرتمند سایکلاپس به عنوان یکی از شخصیتهای کلیدی برای ایجاد ستون فقرات تاکتیکی تیم مردان ایکس در مارول حیاتی خواهد بود.
«استورم» (Storm)
«اُرورو مانرو» (Ororo Munroe) با معرفی در Giant-Size X-Men #1 به عنوان نخستین ابرقهرمان زن سیاهپوست در کمیکهای جریان اصلی، شکستی بر کلیشههای موجود وارد کرد. او که از مادری آمریکایی و پدری شاهزاده کنیایی به دنیا آمده، توانایی کنترل آب و هوا را دارد. از نسیمهای ملایم گرفته تا طوفانهای ویرانگر. پس از دوران کودکی در قاهره به عنوان یک دزد خیابانی و پرستش به عنوان الهه هوا در کنیا، با دعوت اگزاویر به تیم مردان ایکس پیوست.
استورم با سبک رهبری خاص خود و دیدگاه فرهنگی منحصر به فردش، یکی از محبوبترین شخصیتهای مردان ایکس به حساب میآید. او بارها هدایت تیم را بر عهده گرفته و رهبری مبتنی بر اقتدار درونی، نه محاسبات تاکتیکی یا نفوذ روانی را به نمایش گذاشته است. ازدواجش با بلک پنتر و سلطنت مشترکش بر واکاندا، نقشآفرینی در بحرانهای بزرگی چون Decimation و دیپلماسیهایش، همگی ابعاد مختلف شخصیت استورم را به تصویر کشیدهاند. اکنون که جهان واکاندا در MCU بنا شده، معرفی استورم با پیوندی طبیعی به داستانهای قبلی امکانپذیر خواهد بود. در واقع او یکی از بیدردسرترین شخصیتهای مردان ایکس برای حضور در دنیای مارول است.
«مگنتو» (Magneto)
«اریک لِنشر» (Erik Lehnsherr) از زمان اولین حضورش، همواره نقطه مقابل رویاهای همزیستی اگزاویر بوده است. او که از تجربههای تلخ جان به در بردن از هولوکاست شکل گرفته، باور دارد که بقا و برتری جهشیافتهها تنها با جدایی یا تسلط بر انسانها امکانپذیر است. برخلاف شروران کلیشهای، انگیزههای مگنتو از مشاهده مستقیم جنایات بشری نشأت میگیرد.
در طول دههها، مگنتو بین نقشهای دشمن، ضدقهرمان و متحد ناخواسته در نوسان بوده است. حتی گاه به مردان ایکس پیوسته یا در تأسیس کراکوا همکاری کرده است. موضع فلسفی او که جهشیافتهها را گام بعدی تکامل بشر میداند، تنشهای روایی عمیقی ایجاد میکند که فراتر از تقابلهای ساده خیر و شر است. مگنتو نماد پاسخ معقول به تعقیبهای غیرمنطقی انسانی است و حضورش به عنوان یکی از شخصیتهای مهم مردان ایکس در مارول ابعادی جدیتر و تاریکتر به داستان جهشیافتهها خواهد افزود.
«بیست» (Beast)
«هنک مککوی» (Hank McCoy) یکی از چشمگیرترین تحولات ظاهری و شخصیتی را در میان مردان ایکس تجربه کرده است. او در ابتدا تنها با قدرتهای فیزیکی اندکی افزایشیافته شناخته میشد. اما با آزمایشهای ژنتیکی خود، ظاهر آبی-فرفری و حیوانمانند امروزی را به دست آورد. این دگردیسی نمادی است از مبارزه درونی برای پذیرش هویت.
بیست به عنوان نابغه علمی تیم، نقشی حیاتی در پیشبرد فناوری و اکتشافات جهشیافتهها داشته است. در حالی که ابتدا صدای وجدان گروه بود، بعدها در داستانهایی چون ماجراهای سفر در زمان یا پروتکلهای احیای جهشیافتهها، مرزهای اخلاقی را زیر پا گذاشت. نبرد دائمی او میان ذهن انسانی و ظاهر حیوانی، تمایلات بنیادین روایتهای مردان ایکس درباره پذیرش خود را منعکس میکند. با حضور قبلی او در The Marvels، بیست در مسیر تثبیت جایگاهش در MCU قرار گرفته است. در واقع عدم حضور بیست به عنوان یکی از مهمترین شخصیتهای مردان ایکس، از همان ابتدا در مارول خیلی عجیب خواهد بود.
«نایتکرالر» (Nightcrawler)
«کورت واگنر» (Kurt Wagner) تجسم بصری خاص جهشیافتهها و ظرفیت بینهایت آنان برای مهربانی است. او با پوستی آبی، چشمانی زرد و دمی قابل استفاده به دنیا آمده و توانایی تلهپورت از میان بعدی سولفورآلود را دارد. با وجود ظاهری که باعث ترس میشود، نایتکرالر همواره روحیهای شاد و ایمانی راسخ به انسانیت داشته است.
برخلاف جهشیافتههایی که میتوانند در میان انسانها پنهان شوند، کورت هدف آشکار تبعیض است. پاسخ او به این تبعیض، ایمان، شوخطبعی و مهربانی است، نه خشم. پسزمینه کارناوالی او در آلمان و قابلیتهای اکروباتیک منحصربهفردش، جنبهای جهانی به تجربه جهشیافتهها اضافه کرده است. حضور احتمالی دوباره «آلن کامینگ» (Alan Cumming) در نقش نایتکرالر در Avengers: Doomsday میتواند زمینهساز معرفی نسخه جدید این شخصیت در MCU باشد.
«کیتی پراید» (Kitty Pryde)
«کیتی پراید» (Kitty Pryde) همواره در نقش دروازه ورود مخاطبان به دنیای مردان ایکس ایفای نقش کرده است. او که در Uncanny X-Men #129 به عنوان یک نوجوان 13 ساله معرفی شد، با قابلیت عبور از اجسام، استعارهای از شکستن مرزهای اجتماعی و شخصی شد. مسیر او از یک دختر خجالتی به یک رهبر قدرتمند، نمایانگر پتانسیل رشد کاراکترها در داستانهای مردان ایکس است.
علاوه بر قدرتهایش، کیتی به خاطر هوش بالای خود در زمینه کامپیوتر و ایستادگی در برابر تبعیضهای تاریخی شناخته میشود. او نه تنها تیمهای مختلفی را رهبری کرده، بلکه به عنوان مربی نسلهای بعدی و حتی عضوی از Guardians of the Galaxy فعالیت کرده است. با انتخاب «جولیا باترز» (Julia Butters) برای ایفای نقش کیتی، میتوان انتظار داشت که مارول با معرفی او به عنوان یکی از جوانترین شخصیتهای مردان ایکس، نگاهی تازه به دنیای جهشیافتهها بیندازد.
جمعبندی
با ورود شخصیتهای مردان ایکس به دنیای سینمایی مارول، انتخاب کاراکترهای مناسب برای معرفی اولیه اهمیت فوقالعادهای خواهد داشت. شخصیتهایی چون پروفسور ایکس، سایکلاپس، استورم، مگنتو، بیست، نایتکرالر و کیتی پراید، نماینده ابعاد گوناگون تجربه جهشیافتهها هستند. از آرمانگرایی گرفته تا مبارزه با تبعیض و تلاش برای پذیرفتن هویت. هر یک از این کاراکترها در تعریف آینده MCU و تعمیق مفاهیم انسانی در داستانهای ابرقهرمانی نقش تعیینکنندهای خواهند داشت. با ورود این چهرههای ماندگار، دنیای مارول آماده میشود تا یکی از قدرتمندترین و تاثیرگذارترین فصلهای تاریخش را رقم بزند.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید