به تازگی نسخه با کیفیت فیلم تالکین، منتشر شده است. فیلمی که در ابتدا قرار بود بخشی از روزهای تاثیرگذار و الهام بخشِ زندگی تالکین، اَبر نویسنده ژانر فانتزی را به نمایش بگذارد، اما حالا چیزی به جز یک بیوگرافی مصنوعی ارائه نکرده است.
در بین دوستداران کتاب، کمتر کسی پیدا میشود که نسبت به زندگینامه نویسنده محبوبش کنجکاو نباشد. بیشک نحوه شکلگیری یک داستان مشهور، لبریز از اتفاقات گوناگون است. اتفاقاتی که هر کتابخوانی مشتاق دیدن و لمس کردن تک تک آن لحظات است. تماشای گذر از سختیها و تجربهی شکستهای متعدد. تماشای به سرانجام رسیدنِ زحمات یک اَبَر نویسنده که شیفته آثار او هستیم. امروز به لطف هنرمندان عرصه سینما، اقتباسهای متنوعی از رمانهای مشهور و زندگینامه نویسندهها تولید میشود. «تالکین» جدیدترین اثر سینمایی است که در ژانر زندگینامهای تولید شده است. فیلمی که از آن انتظار داشتیم داستان زندگی پر فراز و نشیب «جی.آر.آر.تالکین» بزرگ را برایمان نقل کند. اما در کمال تاسف تالکینِ روی پردهِ سینما مرد غریبهای بود که اندک شباهتی با تالکین واقعی نداشت.
تالکین با خلق سه گانه «ارباب حلقهها»، «هابیت» و «سیلماریلیون» تغییر و تحول بزرگی در دنیای ادبیات به وجود آورد. سه گانه «ارباب حلقهها» با عناوین «یاران حلقه»، «دو برج» و «بازگشت شاه» در دو سال ۱۹۵۴ و ۱۹۵۵ منتشر شدند. سه کتابی که بعد از گذشت ۶۴ سال، هنوز نامشان از فهرست پرفروشترینهای سال حذف نشده است. بزرگترین سرگرمی تالکین آفریدن زبان و کلمات جدید بود. علاقهای که موجب تولید دست کم ۱۵ زبان جدید و متفاوت شد؛ زبانهایی مثل «الفی سینداری»، «کوئنیایی»، «والار» و «زبان سیاه».
تالکین هالیوودی در همان غالب مرد معمولی قصه باقی میماند و هرگز به اسطورهای که هست، تبدیل نمیشود
این زبانها به قدری در میان طرفداران تالکین محبوبیت پیدا کردهاند که گاهی هوادارن تالکین در میان خودشان با زبان «الوفیش» صحبت میکنند. با این حال مبحث زبان شناسی و شهرتی که تالکین به واسطه ساخت زبانهای فراطبیعی داشته است، در این فیلم تقریبا نادیده گرفته شده. اگر تالکین را نشناسید، با تماشای این اثر نه تنها به خواندن کتب تالکین تشویق نمیشوید که تصور میکنید، با یک شخصیت کاملا روتین سرو کار دارید. اتفاق ناگواری که شوق و انتظار طرفداران تالکین را سرکوب خواهد کرد.
فیلم از دو تاریخ ۱۳ و ۲۰ اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۸، روی پرده سینماهای اروپا و آمریکا قرار گرفت. «تالکین» در ژانر بیوگرافی، درام و جنگی توسط کارگردان فلاندی، «Dome Karukoski» ساخته شده است. فیلمی با فلش بکهای متعدد و بیمنطق. فلش بکهای مداوم به دوران کودکی، ۷۰ دقیقه از وقت تماشاگر را تلف میکند و یکسری اطلاعات بیلزوم و بی خاصیت در اختیار مخاطب قرار میگیرند. اولین سکانس فیلم با تصویری از جوان رونالد روئل تالکین در لوکیشن میدانِ جنگ آغاز میشود. هنوز کمترین اطلاعاتی از شخصیت اصلی داستان در اختیار مخاطب قرار نگرفته که اولین فِلش بَک فیلم صورت میگیرد. حالا مخاطب بعد از تماشای غریبهای که هیچ گونه شناختی نسبت به او پیدا نکرده است، وارد دوران کودکیاش میشود. تالکینِ نوجوان در کنار مادر و برادر کوچکترش، به علت نبود پدر درگیر مشکلاتی میشوند. آنها به کمک فرانسیس، کشیش کاتولیک روستا، به شلوغی شهر مهاجرت میکنند. در سکانس بعدی بدون هیچ پیش زمینهای و کاملا خبرگونه با مرگ مادر تالکین رو به رو میشویم. در واقع «تالکین» یک بیوگرافی مصنوعی است که چشمهایش را به روی نقاط پر رنگ بزرگ زندگی نویسنده ژانر فانتزی بسته. «تالکین» پر از داستانهای کوتاه، ناقص و حاشیهای ساختِ ذهن کارگردان است. داستانهایی که خط داستانی خوبی دارند و باعث میشوند مخاطب تا حدودی درگیر داستان شیرین و عاشقانه تالکین شود.
هیچ گونه احساس عمیق دلبستگی در دل تماشاچی شکل نمیگیرد. فیلم از لحاظ معنای دوستی و عشق یک اثر قابل قبول به حساب میآید. اما قطعا طرفداران تالکین خواهان تماشای ماجراهایی شگفت انگیزتر بودهاند. پرشهای فکری شکل گرفته در ذهن تالکین، دیگر موضوع قابل بحث در فیلم است. تخیلاتی که گاه و بیگاه در افکار تالکین شکل میگیرند، تصاویر زیبایی را ترسیم میکنند و از کسالت سکانسهای جنگی میکاهند. با این حال، تصاویر فانتزی، حماسی ترسیم شده، با اصالت ژانر بیوگرافی در تضاد هستند و بیخاصیت میشوند. همچنین نمایش آشفتگیهای ذهن یک نویسنده، با وجود واقعی بودن، خالی از هرگونه جذابیت بصری هستند و قابلیت تبدیل به روایت را ندارد.
هر چند که انتخاب یک بازیگر برای دو نقش یکسان بیوگرافی، «تالکین» و «سالینجر» کمی آزار دهنده به نظر میرسد، با این حال «نیکلاس هولت» به خوبی از پس هر دو نقش برآمده است. علاوه بر این در طول فیلم سکانسهای طلایی متعددی وجود دارد که مخاطبان ژانر عاشقانه را پای فیلم نگه خواهد داشت. به عنوان مثال حلقه اتحاد و برادری تالکین با دوستانش که نمادی از گروه یاران حلقه است یا سکانس دیگری که کتاب تالکین ربوده شده و او برای اولین بار یکی از تواناییهای خود را به نمایش میگذارد. او درس را از حفظ خوانده و همگان را شگفت زده میکند. به طور کلی تولید فیلم در ژانر بیوگرافی به ندرت خوب از کار درمیآید. کاربری در توییتر نوشته بود: «نمی دانم چرا مردم از فیلم خوششان نیامده است! مگر نمیدانید فیلم بیوگرافی باید واقع گرا باشد؟». مشکل دقیقا همین جاست. مردم از فیلم خوششان نیامده چون فیلم نه یک بیوگرافی درست و حسابی است، نه روی پرورش شخصیت تالکین مانور میدهد و نه حتی با واقعیت تطبیق پیدا میکند.
فیلم Tolkien را میتوان بهزور یک اثر سرگرمکننده دانست؛ چون کارگردان نه اقتباس درست و حسابی از شخصیت تالکین تعریف میکند، نه فضاسازیهای درستی به کار گرفته تا حس و حال دنیای تیرهوتار این نویسندهی مشهور را در آن دوران در ذهن ما تداعی کند. هر چقدر هم سعی کنیم با دید بهتری به این اثر سینمایی نگاه کنیم، فیلم تالکین در برابر سایر آثار سینمایی در سبک بیوگرافی، حرف چندان خاصی برای گفتن ندارد و پس از تماشای تیتراژ پایانی، یک بار برای همیشه فراموش خواهد شد.
- هنرنمایی بازیگر اصلی فیلم
- به نمایش کشیدنِ قابلیتهای تالکین
- اقتباس ضعیف و بیرمق
- فیلمنامهی شلخته و از همگسیخته
- تدوین کسلکنندهی فیلم
- نبود فضاسازیهای مناسب
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید