پس از چهار سال، استودیوی Frozenbyte با بازی Trine 4: The Nightmare Prince بازگشته است و خوشبختانه این نسخه، ارزش وقت بازیکنان را دارد.
بعد از گذشت یک دهه، هنوز هم میتوان از نخستین بازی از این سری لذت برد و آن را به بسیاری توصیه کرد. فرنچایز Trine، داستان سه قهرمان را تعریف میکند که هرکدام، تواناییهای منحصر بهفردی دارند و با کمک یکدیگر، از پس معماهای مختلف و دشواری برمیایند. آمادئوس با قدرت جادوی خود، میتواند اجسام سنگین را جابهجا کند و زویا که کارش دزدی کردن است، با کمک تیروکمان و طناب بلندش، راه را برای گروه سه نفره باز میکند. در سوی دیگر، پونتیوس قرار دارد؛ شوالیهای تنومند که با کمک شمشیر و سپر خود، دشمنان را از پیش رو برمیدارد.
تیم سازنده از همان ابتدا تمرکز زیادی روی بخش چند نفره داشت و بازیکنان میتوانستند در کنار یکدیگر، بازی را پیش ببرند. اتفاقی که پس از ده سال، هنوز هم جذابیتهای خودش را حفظ کرده است. بازی Trine 4: The Nightmare Prince در شرایطی آغاز میشود که سه شخصیت اصلی، جدا از همدیگر هستند و زندگی خود را دنبال میکنند. بازیکنان بلافاصله با آمادئوس همراه میشوند که پس از بیدار شدن از خواب، به دنبال یک نامه میرود. نامه حکایت شاهزادهای به نام سلیوس را تعریف میکند که درگیر کابوسی ترسناک شده است و این موضوع، مردم را هم تهدید میکند. سلیوس که قدرتهای تاریک دارد، موجوداتی را میبیند که امانش را بریدهاند و داستان از جایی وارد فاز اصلی میشود که این هیولاها به دنیای واقعی راه مییابند.
در این نسخه برعکس گذشته، داستان رکن مهمتری دارد و کاتسینها هم به روایت کمک شایانی میکنند. با این همه نباید از بازی Trine 4 انتظار داستان پیچیدهای داشت و آن را همردیف با بزرگان به حساب آورد. همهی این موارد بهانهای هستند تا بازیکنان از دنیای رنگارنگ و معماهای مختلف بازی لذت ببرند و احیانا انگیزهای هم برای دنبال کردن پلات اصلی داشته باشند.
از لحاظ گرافیکی، میتوان صرفا سازندهها را تحسین کرد و طراحیهای محیط را ستود. موتور داخلی استودیوی Frozenbyte آنقدر تمیز و دقیق اشیا را پردازش میکند که مخاطب بارها محو تصاویر میشود. تنوع بینظیر و زنده بودن رنگها بدون شک بازی Trine 4: The Nightmare Prince را در ردیف بهترینهای سال ۲۰۱۹ قرار میدهد. البته نباید فراموش کرد که این سری همواره در زمان خودش، بهترین جلوههای بصری را داشته است که نه تنها در بین آثار مستقل، بلکه در میان بازیهای AAA هم دست کمی از شگفتی ندارد. طراحی شخصیتها که مثل همیشه بسیار خوب و با جزئیات انجام شده اما اوج درخشش جلوههای بصری در محیطهای فوقالعاده زیبا و رنگارنگ نمود پیدا میکند. فرقی ندارد که در یک باغ پر از گل و گیاه باشید یا در یک قلعهی متروک قدم بزنید؛ در هر صورت سازندگان برای چشمهای شما، کلکسیونی از بهترین طراحیها را گرد آوردهاند که نگاه کردن به آنها ذرهای اذیتتان نخواهد کرد.
سری Trine تمرکز زیادی روی فیزیک داشته است و نسخهی چهارم هم راه گذشتگان خود را میرود
سری Trine تمرکز زیادی روی فیزیک داشته است و نسخهی چهارم هم راه گذشتگان خود را میرود. با این حال هنوز هم فیزیک، اشکالات متعددی دارد و بعضی اوقات، کار را برایتان سخت میکند زیرا اشیائی را که باید با آنها تعامل کنید، دچار مشکل برنامهریزی میشوند و شما به عنوان بازیکن نمیتوانید کنترل کاملی رویشان داشته باشید که این مورد هر از گاهی خود را نشان میدهد.
برسیم به بخش موسیقی که حرفهای زیادی برای گفتن دارد. قطعات بازی با المانهای فولکلوریک ساخته شدهاند که بیش از هرچیز به اسکاتلند و ایرلند نزدیک است. استفاده از تمهایی که ریشه در فرهنگ مردم این سرزمینها دارند، سبب شده تا بازی Trine 4: The Nightmare Prince علاوه بر یک عنوان زیبا در بعد بصری، به لحاظ شنیداری هم اثری ارزشمند باشد. تمامی موسیقیهایی که میشنوید، با ساز نواخته شده و اثری از ادوات الکترونیک نیست که این موضوع با ذات فرم فولکلور نزدیکی دارد.
صداپیشگان قدیمی سه شخصیت اصلی هم مانند گذشته هستند و تغییری بین آنها دیده نمیشود و چقدر خوب که پس از گذشت یک دهه، هنوز هم این افراد برای بازگشت به چنین نقشهایی، ابراز علاقه میکنند. دیالوگها با اینکه ساده هستند و پیچیدگی خاصی ندارند، اما به دل مینشینند و مخاطب ترجیح میدهد تا تمامی آنها را به دقت بشنود. همانطور که گفتیم، داستان ساده است و این سادگی در دیالوگها هم مشاهده میشود اما مگر قصههای قدیمی که پدربزرگها و مادربزرگها تعریف میکنند، چیزی جز این است؟
اگر از دوستداران قدیمی این مجموعه باشید، قطعا با گیمپلی آن آشنا هستید و به جز معرفی چند المان جدید با موضوع عجیب و غریب دیگری مواجه نخواهید شد اما اگر تازه میخواهید برای اولینبار Trine بازی کنید، اصلا نگران نباشید زیرا خود سازندگان در هر شماره، بخش تمرینی کوچکی را تدارک دیدهاند تا قابلیتهای هر کاراکتر را بهتر درک کنید. آمادئوس جادوگر به کمک مهارتهایش در ظاهر کردن و همچنین برداشتن اجسام سنگین، به دیگر اعضا کمک میکند و زویا هم با تیر و کمانش که در اواسط راه به قابلیت آتش و یخ مجهز میشود، معماهای متنوعی را حل میکند. در سوی دیگر پونتیوس قرار دارد که بیشتر برای کارهای سنگین و مبارزات به کار میآید؛ البته نباید فراموش کرد که سپر این شوالیهی دوستداشتنی برای بازتاب نور بسیار مفید خواهد بود و بعضی از پازلها به کمک همین سپر حل میشوند.
متاسفانه بیشتر معماها تکراری هستند و مشابه آنها را در نسخههای قبل دیدهایم و قرار نیست آنچنان تغییری در روند گیمپلی سری ایجاد کنند
متاسفانه بیشتر معماها تکراری هستند و مشابه آنها را در نسخههای قبل دیدهایم و قرار نیست آنچنان تغییری در روند گیمپلی سری ایجاد کنند. گذاشتن یک جسم سنگین روی یک پلتفرم و یا چسباندن آن به تیغهای مرگبار، نکتهی جدیدی به همراه ندارد و برعکس، تاثیر منفی روی طرفداران میگذارد. این مشکل زمانی بیشتر به چشم میآید که به مدت زمان نسبتا زیاد بازی نگاه کنیم زیرا در این موقع، تکراری بودن روند گیمپلی خودش را بیش از پیش نشان میدهد و مخاطب را کلافه میکند. متاسفانه محیطها هم علیرغم زیبایی، پس از مدتی به خاطر عدم تنوع موسیقی و همچنین روند معماها چشم را خستهتر از قبل خواهند کرد و از اینجاست که بازیکن دائما با خودش میگوید که چرا بازی تمام نمیشود.
همینجا به نکتهای اشاره کنم که اهمیت زیادی دارد و آن هم تفاوت معماها در حالت تکنفره و چند نفره است. اگر با دوستانتان بازی کنید، برخی از اجسام را نخواهید دید و یا برخی از پلتفرمها برایتان تعریف نمیشود و اگر یک نفره جلو بروید، شرایط به طور کامل تغییر میکند که این مورد شاید بتواند طرفداران سرسخت Trine را به تجربهی مجدد آن ترغیب کند؛ موضوعی که برای من پیش نیامد و بعید میدانم دیگر سراغش بروم.
در مجموع باید گفت که بازی Trine 4: The Nightmare Prince بازی ارزشمندی است که تکرار بیش از اندازهی ایدههای مشابه، سبب شده تا نتوان از آن به طور کامل لذت برد. توصیه میکنم هنگام تخفیفها، این عنوان را تهیه کنید و با دوستانتان پای آن بنشینید.
- گرافیک فنی و هنری بسیار خوب
- دنیای فانتزی Trine همیشه مخاطب را ترغیب میکند تا چند ساعت از وقتش را پای آن بگذارد
- موسیقیهای شنیدنی
- لذت همکاری با دوستان برای حل معماها
- داستان ساده اما جذاب
- تکرار بیش از اندازهی معماها
- تنوع پایین قطعات موسیقی
- تغییر دیر هنگام محیط و در نتیجه خسته شدن چشمها از یک طیف رنگ
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید