یکی از مرموزترین معرفیهای مراسم E3 2019 بدون شک به انحصاری جدید ایکسباکس اختصاص داشت. «۱۲ دقیقه» حکایت یکی از عجیبترین داستانهایی است که میتوانید در سال ۲۰۲۰ با آن دست و پنجه نرم کنید.
لوییز آنتونیو قبلا با استودیوهای بزرگی چون راکستار و یوبیسافت همکاری داشته است. ۱۲ دقیقه اولین بازی ساختهی او است که برای انتشار در سال جاری برای پلتفرمهای ایکسباکس وان و رایانههای شخصی برنامهریزی شده است. شما در این بازی نقش مردی را ایفا میکنید که به همراه همسرش در یک آپارتمان کوچک زندگی میکند. در همان ابتدا بازیکن متوجه میشود که همسرش حامله است. چند دقیقه بعد یک پلیس درب منزل را میکوبد. او قصد دارد همسر بازیکن را به دلیل اینکه چند سال پیش پدر او را به قتل رسانده، بازداشت کند. طی درگیری با افسر پلیس، همسر و فرزند بازیکن کشته میشوند و این آغاز ماجراست.
بعد از کشته شدن همسرتان و فرزندی که در شکمش داشت، بازی به صورت خودکار به اولین لحظهای که آن را شروع کردید بازمیگردد. نکته قابل توجه اینجا است که شما تنها فردی هستید که از حوادث در پیش رو با خبر هستید. شما باید تلاش کنید تا پایان ماجرا را تغییر دهید. طبیعتا متقاعد کردن همسرتان با این توضیح که از آینده خبر دارید، کار آسانی نخواهد بود. این چرخهی ۱۲ دقیقهای آنقدر تکرار میشود تا بالاخره بتوانید راه حلی برای آن پیدا کنید. فارغ از موارد ذکر شده، نقل قول های متعددی از تست آلفای بازی وجود دارد که به وجود یک ساعت کوچک جیبی اشاره میکند. گویا در اواخر هر لوپ زمانی، افسر پلیس در خصوص یک ساعت جیبی از همسر شما سوال میکند و همسرتان از پاسخ دادن طفره میرود. نکتهی عجیب ماجرا آنجاست که هر بار در لحظات پایانی چرخهی زمانی، همسرتان اعتراف میکند ساعت مخفی است و درست در همان لحظه افسر پلیس به سر شما ضربه میزند و همهچیز از اول شروع میشود. اگر چه در نمایشهای رسمی اشارهای به این ساعت جیبی نشده بود، اما وجود همچین مشاهداتی در پروسه تست آلفای بازی، نوید یک بازی پرپیچ و تاب و مرموز را میدهند.
در ابتدا قرار بود به جای ۱۲ دقیقه، بازی یک چرخهی زمانی ۲۴ ساعته داشته باشد
خانهای که در آن زندگی میکنید شامل اتاق پذیرایی، آشپزخانه، سرویس بهداشتی و اتاق خواب است. فراموش نکنید تنها کسی که قابلیت به خاطر آوردن اتفاقات چرخههای زمانی قبلی را دارد، تنها خود شما هستید. بخش زیادی از طراحی محیط بازی، الهام گرفته شده از هتلی است که در فیلم The Shining -به کارگردانی استنلی کوبریک- وجود داشت. شاید برایتان جالب باشد بدانید لوییز آنتونیو در سال ۲۰۱۵ تیزر کوتاهی را از این عنوان در رویداد PAX East به نمایش گذاشت. در ابتدا قرار بود به جای ۱۲ دقیقه، بازی یک چرخهی زمانی ۲۴ ساعته داشته باشد و وقایع بازی هم در یک محلهی کوچک اتفاق میافتاد. به دلیل مشکلاتی که در مسیر ساخت این پروژه وجود داشت، نتوانست در آن سال به اتمام برسد؛ البته حلقههای زمانی بازی در همان سال کامل شده بودند. از تغییرات مهمی که بر روی این اثر انجام شده است میتوان به استفاده از موشن کپچر و صداگذاری شخصیتها اشاره کرد.
شاید برایتان جالب باشد بدانید که هستهی داستانی بازی از فیلمهایی چون Groundhog Day, Memento و Rear Window الهام گرفته شده است. تمام کارهایی که شما در طول بازی انجام میدهید، مانند تعارف یک لیوان آب به همسرتان یا متقاعد کردن او مبنی بر اینکه دیوانه نیستید و از اتفاقات در پیش رو خبر دارید، همه و همه برای رهایی از زندان زمانی است که در آن محبوس شدهاید. نحوهی انتخاب دیالوگها یا انتخاب محل نشستن در ابتدای بازی و هر نکتهی جزئی که فکرش را بکنید، میتواند ۱۲ دقیقهی پیش روی شما را با آنچه در ۱۲ دقیقهی قبلی تجربه کردهاید، متفاوت کند. این عنوان تجربهی مداوم ۱۲ دقیقه از زندگی است. میتوان پیشبینی کرد اگر جزئیات کارهایی که در این مدت انجام میدهیم و یا دیالوگهایی که انتخاب میکنیم گستردگی نتایج را به طرز عجیبی افزایش میدهد و این در حالی است که فقط یک مسیر جواب درست معمای این حلقه زمانی است؛ با توجه به این مسئله به شما توصیه میکنم به هیچ وجه بعد از انتشار بازی به دنبال جواب درست این معما در اینترنت نباشید. تنها موردی که میتواند به سرگرمکنندگی این اثر کمک کند، تجربهی مداوم این دوازده دقیقه، آزمون و خطاهایی که انجام میدهیم و نهایتا نتایج حاصل از آنهاست. تمامی این موارد باعث میشوند تا برای عرضه این عنوان مرموز و پیچیده لحظهشماری کنم.
هنوز مشخص نیست که این اثر به صورت انحصاری زمانی در اختیار مایکروسافت قرار دارد یا انحصاری دائمی است. در سال ۲۰۱۷ بازی Get Even توانسته بود با استفاده از ایدهی حلقههای زمانی، داستانی مرموز و جذاب را در اختیار بازیکنان قرار دهد. به نظر شما این اثر هم میتواند با استفاده از این ایده موفق عمل کند؟
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید