عرضه Uncharted 2 بازیهای ویدئویی بلاک باستر را برای همیشه تغییر داد
یکی از برترین دنبالههای ساخته شده در تاریخ ویدئو گیم
به مناسبت سالگرد 15 سالگی یکی از برترین دنبالههای ساخته شده، نگاهی به عرضه Uncharted 2 میاندازیم که برای همیشه عناوین بلاک باستر را دستخوش تغییر نمود.
استودیو ناتیداگ (Naughty Dog) با ساخت و عرضه بازی Uncharted 2: Among Thieves همه چیز را تغییر را داد. نسخه اول این مجموعه یعنی Drake’s Fortune علیرغم آن که اثر سرگرم کنندهای محسوب میشد اما در نهایت یک برداشت نه چندان مطلوب از مجموعه فیلمهای ایندیانا جونز به شمار میرفت که تنها محدود به جنگلهای پاناما و آفریقای جنوبی میشد. این بازی یک آزمایش عملی از فرمول ژانر اکشن ماجراجویی بود که پس از آن هر عنوان دیگری که در این مسیر قدم برمیداشت، بر اساس آن گسترش پیدا میکرد.
شاید در سال 2009 کمتر کسی فکر میکرد که Among Thieves بتواند چنین با اعتماد به نفس مطلق سروصدای قابل توجهی را به پا کند. لحظهای که شما پروتاگونیست این مجموعه یعنی شخصیت نیتن دریک را میدیدید که درون یک واگن قطار معلق در کوههای نپال به هوش میآید و با افتتاحیه بازی مواجه میشدید که در آن نیتن زخم حاصل از جای یک گلوله را پاک میکند و پس از آن تنها چند دقیقه فرصت دارد که خود را از درون واگنی که چیزی به سقوط آن به دره باقی نمانده نجات دهد، متوجه میشدید که قرار است این بازی یک تجربه ویژه باشد.
هر چیزی که پس از آن به وقوع میپیوندد، یک سواری مهیج بوده که نظیر و مشابهی ندارد حتی اگر بسیاری از آنها از کلیشههای تکراری و آزمایش شدهای که سالها در آثار سینمایی پرفروش مشاهده کرده بودیم حاصل و ساخته شده باشد. در بازیهای ویدئویی اما همین موضوع که یک قهرمان در طول دنیا سفر کند تا یک گنج باستانی را به دست بیاورد تاکنون به این خوبی به مرحله اجرا نرسیده بود. مجموعه آنچارتد ساختار ماجراجویی مجموعه Tomb Raider و لارا کرافت را با طنز جذابی که شخصیت ایندیانا جونز دارد ترکیب نمود و حاصل آن به اثری بسیار بهتر از آنچه که کسی انتظار داشت تبدیل شد.
تعداد بیشماری لحظات مربوط به شخصیتها و ست پیسهای فراموش نشدنی در Among Thieves وجود دارد که به راحتی میتوان آنها را به عنوان تجربیاتی درجه یک دستهبندی کرد حتی اگر با وجود گذشت 15 سال از عرضه Uncharted 2 برخی از عناصر به کار رفته در آن در مقایسه با تجربیات جدیدتر استودیو ناتی داگ از جمله بازی Uncharted 4: A Thief’s End و بازی The Last of Us Part 2 کمی کهنه به نظر برسند. این نوع از بازیها شروع خود را در نسخه دوم آنچارتد داشتند که طی آن استودیو ناتی داگ ساختار بنیادی که برای دههها در حال گسترش آن است را آغاز نمود.
هنگامی که برای اولین بار نسخه دوم Uncharted را تجربه میکردید متوجه میشدید که آینده بازیهای ویدئویی به چه شکلی خواهند بود. در این زمان یک دوره جدیدی برای پلی استیشن آغاز شد جایی که تمرکز آن به صورت کامل روی سکانسهای حماسی سینمایی بود که مرزهای بصری، تعاملات پلیرها و موشن کپچر را رو به جلو حرکت میداد. در آن زمان ما هنوز سالها فاصله داشتیم تا سونی جایگاه راحت و مطمئن خود را در حیطه بازیهای فاخر به دست بیاورد، جایی که قدمهای برداشته شده توسط شخصیت نیتن دریک در نهایت منجر به رسیدن به یک سکون مضر گردید.
برای برخی این موضوع شاید دلیلی باشد که عرضه Uncharted 2 را به تجربهای تبدیل کرده باشد که چندان دل خوشی از آن نداشته باشند، زیرا اگر استودیو ناتی داگ چنین قدم بزرگی برنداشته بود شاید ما هنوز در حال تجربه پلتفرمرهای به یادماندنی و عناوین انحصاری اورجینال بودیم و به جای آن نیاز به ریمستر و بازسازی این همه آثار مختلف به وجود نمیآمد. با این حال ماهیت ابتدایی این بازی موجب میشود که شخصا از آن بیشتر قدردانی کنم و همچنان موجب حیرت شود که چگونه با وجود گذشت سالها، این بازی هنوز کیفیت خود را حفظ کرده زیرا به همان اندازه که آینده را پیشبینی میکرد، به همان اندازه آن چه که گیمرها از زمان حال خود به عنوان یک بازی در سال 2009 میخواستند را نیز درک کرده بود.
مبارزات نسبتا ساده بودند و بسیاری از پازلها نیز اگر به مدت زمان طولانی به آنها خیره میشدید آن قدر سرنخ در مقابلتان قرار میدادند که علنا حل شده به حساب بیایند با این حال هر چیزی که در این بازی ارائه میشد از زاویه دید شخصیتهای دوست داشتنی و مکانیزمهای پولیش شدهای بود که به سختی میشد مسحور جادوی آنها نشوید.
هنگامی که این فرمول به صورت دائمی با مناطق محلی جهانگردی تغییر مییافت، به قدری کافی بود تا برای چند بازی دیگر نیز تجربه آن تازه بماند و هر بازی نیز سطح پیچیدگی در روایت را نیز ارتقا میداد به طوری که نسخه چهارم یعنی Uncharted 4: A Thief’s End به مانند یک جلسه تراپی برای ایندیانا جونز به نظر میرسید. ناتی داگ اشتیاق خود را برای ساخت چنین ماجراجوییهای حماسی و احساسی حفظ میکرد و در عین حال به صورت همزمان قدمهای مورد نیاز برای موفقیت The Last of Us را نیز برمیداشت، اثری که اگر عرضه Uncharted 2 و چگونگی پیادهسازی موارد مختلف به بهترین شکل ممکن صورت نمیگرفت شاید حتی نمیتوانست وجود داشته باشد. هر چیزی که سفر فراموش نشدنی دو شخصیت جول و الی را در دنیای پس آخرزمانی آن شکل میداد از همین نقطه آغاز گردید.
از یاد نبریم که بسیاری از سازندگان دیگر همواره به دنبال آن بودند تا آن چه آنچارتد موفق به انجامش شد را در سالهای بعد تکرار نمایند. هنگامی که فرنچایز Tomb Raider در سال 2013 با اولین نسخه از سهگانه Survivor ریبوت گردید به سختی میشد از مقایسه این بازی با نبوع به کار رفته در Uncharted اجتناب کرد و از طرفی نیز رقیب جدید آن ضعیفتر به نظر میرسد زیرا شیرینی جذاب نیتن دریک با جدیت بیش از حد لارا کرافت که تلاش میکرد خود را به عنوان یک بازمانده معرفی کند جایگزین شده بود. نسخه اول Tomb Raider یک بازی عالی محسوب میشد اما این بازی Rise of the Tomb Raider بود که موجب شد این سهگانه امضای مخصوص خودش را پیدا نماید هر چند که نهایتا دوباره آن را با نسخه سوم یعنی بازی Shadow of the Tomb Raider از دست داد.
با این حال علیرغم مسیری که به آن رسیدهایم و آیندهای که همچنان در حال هموار نمودن آن است، نمیتوانیم به عرضه Uncharted 2 بدون دلبستگی توصیف نشدنی نگاه نکنیم. این اثر به بازی تبدیل شد که میتوان با خوشحالی بارها و بارها به تجربه مجدد آن پرداخت، یک نمونه بینقص از طراحی بلاک باستر در زمینه شخصیتها، ریتم، روایت و گیمپلی محسوب میشد. ناتی داگ قلهای را با بازی Uncharted 2: Among Thieves فتح کرد که همچنان نیز از مزایای آن استفاده میکند.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید