فیلم Uncut Gems یا «جواهرات تراش نخورده»، تازهترین اثر «برادران سفدی» است که در زرق و برق فیلمهای پرفروش سال ۲۰۱۹، کمتر مورد توجه رسانهها قرار گرفت. این تریلر واقعگرایانه با حضور «آدام سندلر»، زندگی پرماجرا و سراسر آشوب یک جواهرفروش را به تصویر میکشد.
داستان فیلم با یک انفجار در دل معادن اپال در «اتیوپی» آغاز میشود. در هیاهوی آسیب دیدن یکی از معدنکاران، یک توده سنگ اپال زیبا و کمیاب توسط دو معدنکار دیگر کشف میشود. این سنگ، راه خود را به جواهرفروشی «هاوارد رتنر» باز میکند و سرنوشت هاوارد و اپال به نوعی با یکدیگر گره میخورد. هاوارد یک جواهرفروش آمریکایی است که آدام سندلر نقش او را ایفا میکند. زندگی هاوارد بیشتر شبیه به یک مسابقهی دو ماراتن است؛ او مدام در راستهی جواهرفروشان نیویورک در رفت و آمد است و به هر دری میزند تا با طلبکارهایش روبهرو نشود. تماشای دردسرهای هاوارد و زندگی پر آشوب او در ابتدا کمی گیج کننده است و باعث میشود تا از خود بپرسیم: چرا یک جواهرفروش باید آنقدر از نظر مالی در فشار باشد؟ با این حال، داستان فیلم آنچنان خوب روایت میشود که در پایان، هاوارد دیگر برای ما مثل یک غریبه نیست و انگار سالهاست که او را میشناسیم. او یک قمارباز حرفهای است و حتی پولهایی را که با بدبختی برای پرداخت بدهیهای خود جمع و جور کرده، قبل از تحویل به طلبکارها، ابتدا به قمارخانهها میبرد. هاوارد مدام به اطرافیانش دروغ میگوید و حتی در زندگی زناشویی هم انسان صادقی نیست. او مخفیانه با یکی از فروشندههای مغازهی خود رابطهای عاشقانه دارد و این موضوع، کلکسیون رذایل اخلاقی او را تکمیل میکند. تنها امید او برای رهایی از این وضعیت، فروختن سنگ اپال یاد شده در یک حراجی و پرداخت بدهیهایش از این طریق است. روشن شدن خصوصیات اخلاقی هاوارد به شکلی آهسته و پیوسته در طول داستان، به خوبی توضیح میدهد که چرا زندگی او به یک کلاف سردرگم تبدیل شده.
تکاپوی هاوارد برای پرداخت بدهیها و فرار از دست طلبکارها، ریتم تندی به فیلم داده است، اما این ریتم تند بههیچ وجه به کیفیت روایی داستان آسیبی وارد نمیکند و برادران سفدی برای جمعبندی داستان اصلا عجلهای ندارند. آنها اتفاقات و شخصیتهای مختلفی را به صورت تدریجی به داستان اضافه میکنند تا در عین حفظ هیجان و جلوگیری از یکنواخت شدن اثر، صحنه را برای پایان غیرمنتظره و تاثیرگذار فیلم آماده کنند. این امر باعث شده تا فیلم Uncut Gems، اثری با داستان و شخصیتپردازی چند لایه باشد. در این فیلم، اپال و هاوارد دو ماهیت ظاهرا مجزا از یکدیگر دارند اما در باطن، این شی و موجود زندهای که هاوارد نام دارد، هیچ تفاوتی با هم ندارند.
اپال یک جواهر رنگارنگ است؛ نکتهای که حتی در نامگذاری آن هم تاثیر گذار بوده (نام این جواهر از واژهی یونانی Opallios به معنی «دارای رنگهای مختلف» گرفته شده است). هاوارد هم فردی متظاهر و دروغگوست که مدام رنگ عوض میکند. همانطور که اشاره شد، پیدایشِ اپال در این فیلم با آشوب همراه است و برای زندگی هاوارد هم چیزی جز هرج و مرج به همراه نمیآورد. یکی بودن اپال و هاوارد حتی در اولین و آخرین سکانس فیلم هم مورد تاکید قرار میگیرد؛ وقتی که دوربین وارد شبکهی بلورین اپال در معدن شده و از درون بدن هاوارد در مطب پزشک خارج میشود. تمامی این نمادها برای این است که پیام اصلی فیلم برای مخاطب روشن شود؛ طمع، زندگی انسان را به آشوب میکشاند. روایت یک داستان منسجم و هیجانانگیز در کنار پرداخت عمیق شخصیت هاوارد باعث شده تا فیلم Uncut Gems در این زمینه بیعیب و نقص باشد.
علیرغم تمام خصوصیات اخلاقی منفی هاوارد، نمیتوان از او متنفر بود و دلیل آن، هنرنمایی قابل تحسین آدام سندلر است که به واسطهی آن، حس همذاتپنداری بین مخاطب و هاوارد به خوبی شکل میگیرد. نقش هاوارد رتنر با تمامی نقشهای دیگر سندلر متفاوت است؛ چون تمامی احساسات انسانی مثل خشم، اندوه، شادی و ناامیدی را در طول فیلم تجربه میکند. او در تمام جنبههای زندگی خود با ناکامی روبهروست، اما شخصیت بذلهگو و پرحرفی دارد و به هیچوجه حاضر به تسلیم شدن در برابر سختیها نیست. همسر هاوارد تحمل حضور او در خانه را ندارد، فرزندانش به سختی حاضر به صحبت کردن با او هستند و معشوقهی او هم یک زن خیانتکار از آب درآمده. هاوارد هر روز به خاطر تمام کارهای نادرست خود مجازات میشود؛ او در خانه عنصری نامطلوب است و در خیابانهای نیویورک هم طعمهی طلبکارها. هاوارد در این فیلم بارها و بارها توسط طلبکارها تحقیر شده و مورد آزار و اذیت قرار میگیرد. به همین دلیل، تقریبا در تمام طول فیلم میتوان خشمی سرکوب شده را در پس لبخندهای زورکی او حس کرد. تلاش هاوارد برای رستگاری در شرایطی که از هرطرف با ناکامی روبهرو میشود، باعث شده تا علی رغم تمام خصوصیات اخلاقی بد، از او متنفر نباشیم. سندلر نه تنها به زیبایی تمام این خشم زیرپوستی را در طول فیلم به نمایش میگذارد، بلکه گاهی اوقات نمیتواند جلوی خود را بگیرد و به یک جنگجوی تمام عیار تبدیل میشود. او در طول فیلم، تمامی این احساسات را با زیبایی هرچه تمامتر ابراز کرده و به جرات میتوان گفت که بهترین بازی تمام عمرش را به نمایش میگذارد. ترکیب شخصیتپردازی چندلایهی هاوارد و بازی احساسی سندلر، نوعی حس همدردی در وجود ما ایجاد کرده و تجربهای سرشار از احساسات را برایمان رقم میزند.
هنرنمایی زیبای آدام سندلر در فیلم Uncut Gems، حاصل دقت برادران سفدی در کارگردانی و مدیریت صحنه است
هنرنمایی زیبای آدام سندلر در فیلم Uncut Gems، حاصل دقت برادران سفدی در کارگردانی و مدیریت صحنه است. جاشوآ و بنجامین سفدی فعالیت هنری خود را در سال ۲۰۰۸ آغاز کردند. نام این دو هنرمند آمریکایی، با ساختن فیلم «اوقات خوش» (Good Time) سر زبانها افتاد، اما جواهرات تراش نخورده، آغازگر فصل تازهای در زندگی حرفهای این دو برادر است. آنها داستان فیلم را با الهام از دوران کاری پدر خود در بازار جواهرفروشان منهتن نوشتند و شاید به همین دلیل است که این اثر، در برانگیختن احساسات بیننده بسیار موفق عمل میکند. وسواس برادران سفدی برای ایجاد حس تعلیق و آشوب در فیلم ستودنی است. به عنوان مثال، در یکی از صحنههای فیلم، هاوارد در اتاق پشتی جواهرفروشی خود، مقدار زیادی پول را از یک مشتری بزرگ و معروف دریافت میکند، آن هم در حالی که اصلیترین طلبکار او و مزدورانش وسط جواهرفروشی مشغول سر و کله زدن با کارمندان هاوارد هستند و یکی دیگر از طلبکارها هم زنگ در مغازه را به صدا در میآورد. هاوارد در این صحنه تلاش میکند تا کیف پر از پول را از دست طلبکارها نجات داده و هرطور شده آن را از جواهرفروشی خارج کند. دوربین در این صحنه، تکاپوی هاوارد را درون اتاق نشان میدهد و بخش بسیار زیادی از اتفاقات یاد شده، خارج از کادر دوربین در حال رخ دادن است. این شلوغی و هیجان در صحنههای متعددی از فیلم تکرار شده و جذابیت و واقعگرایی خاصی به آن میبخشد. این ترفند برادران سفدی، تاثیر مثبتی در فضاسازی اثر دارد که باعث میشود تا حس کنیم ما هم دوشادوش هاوارد در بطن این اتفاقات پرآشوب قرار گرفتهایم. مدیریت دقیق و کارگردانی زیبای صحنههای یاد شده، در کنار فیلمبرداری هنرمندانهی «داریوش خنجی»، فیلم جواهرات تراش نخورده را به یک تریلر سرشار از تعلیق تبدیل میکند. خنجی تجربهی فیلمبرداری تریلرهای جنایی موفقی مثل «هفت» (Seven) و کار در کنار کارگردانهای بزرگ این سبک همچون «دیوید فینچر» را دارد. او در طول فیل جواهرات تراش نخورده، بارها با استفاده از نماهای نزدیک از چهرهی آدام سندلر در صحنههای پرتنش فیلم، حس ترس، غم و خشم هاوارد را به ما منتقل میکند تا بتوانیم بیش از پیش با این شخصیت احساس نزدیکی کنیم. موسیقی فیلم Uncut Gems هم در فضاسازی آن نقش بسیار پررنگی ایفا میکند. «دنیل لوپاتین» آهنگساز این اثر با الهام از آثار الکترونیک دههی ۸۰ میلادی، فضایی وهمآلود و عجیب برای فیلم ایجاد میکند. البته در برخی موارد به ویژه در ابتدای فیلم، ترکیب موسیقی الکترونیک و صحنههای شلوغ فیلم باعث سردرگمی و آزار بیننده میشود، تا جایی که حتی صدای گفتگوی شخصیتها در پس نتهای سینثسایزر آهنگساز فیلم یعنی دنیل لوپاتین گم شده و این اتفاق ناخودآگاه خم به ابرویتان میآورد.
نمایی از هرج و مرج در فیلم: تمام اتفاقات تصاویر بالا همزمان در حال رخ دادن هستند
فیلم Uncut Gems بهترین اثر در کارنامهی برادران سفدی و آدام سندلر تا به امروز است. این فیلم تمام آنچه را که از یک تریلر انتظار میرود، داشته و با فضاسازی هوشمندانهی خود، شما را شگفتزده میکند. شاید شلوغی صحنههای فیلم و موسیقی الکترونیک آن در برخی موارد تمرکزتان را برهم بزند، اما نقشآفرینی سرشار از احساس آدام سندلر باعث میشود تا هنگام تماشای جواهرات تراش نخورده، احساس کنید که خودتان هم در دل ماجراهای داستان قرار گرفتهاید. برادران سفدی با ساخت این اثر نشان دادند که اگر به اندازهی کافی توانمند و باهوش باشید، میتوانید از دل هرج و مرج، یک جواهر واقعی بیرون بکشید.
- شخصیتپردازی و فضاسازی به یاد ماندنی
- هنرنمایی فراموشنشدنی آدام سندلر
- عملکرد بسیار خوب برادران سفدی در بخش کارگردانی
- ترکیب موسیقی الکترونیک و صحنههای شلوغ فیلم در برخی موارد آزاردهنده است
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید