شخصیتهای بازیها عاشق تیر و کمان خود هستند اما تقریبا همهی آنها در استفاده از این ابزار افتضاحند. نویسنده این مطلب در وبسایت کوتاکو، که سالها به عنوان یک تیرانداز ماهر به آموزش این ورزش پرداخته، به خوبی توضیح داده است که چرا برخی از محبوبترین کماندارهای بازیها در واقعیت حتی نمیتوانستند یک تیر صاف بیندازند.
Link, Legend of Zelda: Breath of the Wild
یکی از نابخشودنیترین اشتباهات در تیراندازی Dry-firing است. Dry-firing به زمانی گفته میشود که کمان را بدون این که تیری روی آن باشد رها کنید. با کشیدن یک کمان معمولی، به خاطر خم شدن دو سر کمان، دستکم حدود ۱۳ تا ۱۸ کیلوگرم فشار به تیرانداز وارد میشود. درحالی که این مقدار فشار به انگشتانتان میشود، کمان را بدون این که تیری روی آن باشد ول کنید، تمام آن فشار به خود کمان برمیگردد و امکان دارد بازوهای آن (دو سر بالایی و پایینی) را بشکند، زه را پاره کند و یک صدای وحشتناک، مثل صدای رعد و برق، ایجاد کند. در مواردی نادر، این اتفاق میتواند برای تیرانداز هم خطرناک باشد، به خصوص اگر زه کمان در نزدیکی صورت پاره شود، اما بیشتر به همان کمان آسیب میرسد و حسابی به خرجتان میاندازد.
هرموقع که تیرهای لینک تمام میشود، کمانش را بدون تیر میکشد. این کار برای نشانهگذاری دشمنان در بازی تا حدی کارآمد است اما از آن جایی که سلاحها بخش مهمی از Breath of the Wild هستند، این کار واقعا ایدهی بدی است. این صدای «پینگ» به ظاهر جذاب میتواند در زندگی واقعی فاجعه به بار بیاورد؛ حتی اگر کمانتان شکسته نشود تا نیمساعت باید دنبال صدمات مخفی که به آن وارد شده بگردید.
Arthur Morgan, Red Dead Redemption 2
اگر یک بار هم تیراندازی را امتحان کرده باشید، میدانید که اصلا کار راحتی نیست و بسیار ورزش سخت و پیچیدهای است. در Red Dead Redemption 2، به آرتور بیچاره یک کمان دستساز دادند و به او گفتند که برود آهو شکار کند. نه تنها آرتور یک مبتدی است، بلکه کمان دستساز یکی از سختترینها برای تیراندازی به هدف ثابت است، چه برسد به هدفی که اینور آنور هم میرود.
امکان ندارد که به عنوان یک تازهکار، آرتور در فاصله بیشتر از ۱۵متری به سر آهو تیر بزند. رها کردن کمانش هم افتضاح است؛ دست و شانهاش را آنقدر عقب میکشد که میتواند به هر کسی که در کنارش باشد ضربه وارد کند. آرتور با همان اسلحه کار کند هم برای خودش بهتر است و هم برای اطرافیانش.
Aloy, Horizon: Zero Dawn
طراحان بازی علاقه دارند تا شخصیتهای جذاب و زیبا خلق کنند. گاهی برای رسیدن به این هدف، زیادهرویهایی میشود که برای ویژگیهای ظاهری شخصیت ضروری است. در این بازی، مسئله درمورد پرههای تیرها است. این پرهها که از جنس پر یا پلاستیک هستند در انتهای تیر قرار میگیرند تا تعادل تیر در هنگام پرواز حفظ شود. این ویژگی در تیراندازی بسیار مهم و کارآمد است اما برای الوی به طور مسخرهای بزرگ طراحی شدهاند. اگر پرهها بیشازحد بزرگ باشد، باعث میشود که جهت حرکت تیرها غیرقابلپیشبینی شود و نتوان حتی یک تیر درست هم فرستاد.
Pit, Kid Icarus: Uprising
کمان پیت بسیار زیبا اما بیمصرف است. این کمان که از دو شمشیر به هم وصل شده ساخته شده، آن را به به یکی از خطرناکترین کمانها در این لیست تبدیل کرده است؛ البته نه برای دیگران، بلکه برای خود تیرانداز. کمانها در واقعیت آنچنان زیبا و پر زرق و برق نیستند. این که کمان سبکی را که تقریبا طولش همقد خودت است را فقط با یکدست حملی کنی، خودبهخود احتمال برخورد با در و دیوار را با خود میآورد. همه تیراندازها حداقل یکبار به خودشان یا کس دیگری با کمان ضربه زدند حالا تصور کنید که این کمان از دو شمشیر با تیغههای برنده درست شده باشد. مطمئنا تیرانداز با انتخاب این کمان باید قید سلامتی خودش را بزند.
یکی دیگر از بخشهای سخت تیراندازی، گذاشتن تیر روی کمان است. در همه بازیها یا فیلمها، این کار خیلی سریع و زیبا اتفاق میافتد اما در واقعیت بسیار مشکل و پیچیده است. قبل از این که بخواهید انتهای تیر را روی زه ثابت کنید باید اول از همه از جهت تیر مطمئن شد که درست باشد که این کار حداقل چند ثانیه زمان خواهد برد. اگر جهتیابی درست صورت نگیرید پرههای تیر در کمان خراش ایجاد میکند و به طور کل مسیر پرواز آن را خراب کند.
موقع قرار دادن تیر در زه کمان، باید آن را روی ران قرار داد تا ثابت بماند. حتی اگر تیرانداز بتواند موقع گذاشتن تیر در کمان آن را دور از بدن خود نگه دارد، بالاخره موقع رها کردن باید آن را جلوی خودش قرار دهد، درحالی که یک شمشیر برنده در چند سانتی پایش است. کمی در گذاشتن تیر عجله کنید و دستپاچه شوید، اگر عضوی از بدنتان را با این کمان قطع نکنید، در بهترین حالت خودتان را به شدت زخمی میکنید.
Hanzo, Overwatch
نقد کردن هانزو کمی مشکل است، چون اگر Overwatch را بازی کرده باشید، خوب میدانید که تکنیکهای او در حالت اول شخص کاملا متفاوت از سوم شخص است. در حالت سوم شخص، او کمان را عمودی میگیرد و در اول شخص افقی. گرفتن افقی کمان به شدت از طول کشش کمان کم میکند، چون بدن جلوی آن را سد میکند. درحالی که با گرفتن عموی کمان میتوان آن را تا صورت و حتی بیشتر به عقب کشید. گرفتن افقی کمان برای سلامتی بازو نیز بسیار خطرناک است. مطمئنا اگر دست هانزو را در واقعیت میدیدیم، بازویش پر از کبودی میبود.
یکی دیگر از مشکلات هانزو نداشتن نقطه قلاب (Anchor Point) است: محلی مشخص شده در بدن که تیرانداز برای استحکام در هنگام کشیدن کمان دستش را به آن «قلاب» میکند. نقطه قلاب برای تیراندازهایی که نشانه روی کمانشان ندارند بسیار مهم است، چون به آنها کمک میکند تا مقدار مشخصی زه را بکشند. در استایل مدرن هانزو، نقطه قلاب اغلب روی صورت قرار میگیرد (از یک انگشت استفاده میکنید تا گوشه دهان یا دندان را بگیرید.)
با اینحال، نباید هانزو را به خاطر نداشتن نقطه قلاب مقصر دانست؛ چون هانزو ژاپنی است و ژاپنیها مدل خاصی از تیراندازی به نام kyūdō را دارند. این یک مدل هنری است و کسانی هم که آن را اجرا میکنند روش متفاوتی برای رسیدن به دقت و استحکام استفاده میکنند که براثر تمرین بسیار زیاد به دست میآید. اساتید kyūdō، برعکس بیشتر تیراندازها، به محل قلاب فیزیکی اتکا نمیکنند؛ آنها کمان را تا جایی نزدیک به صورت میکشند و سپس رها میکنند.
در این صورت میتوان این آوانس را به هانزو داد تا او را یک استاد kyūdō بدانیم اما برای سنگینی کمان او هیچ بهانهای نمیتوان آورد. هر دفعه که هانزو تیری میاندازد چنان دندانهایش را بههم فشار میدهد و میلرز که انگار زلزله آماده است. این اتفاق نشان میدهد که برای کار با کمانش کمی ضعیف است؛ به خصوص اگر بخواهد در یک نبرد تیر دقیقی بزند این سنگینی گریبانش را میگیرد. به علاوه، سنگین بودن کمان به سرعت آدم را خسته می کند و این خستگی مطمئنا روی هدفگیری هم تاثیر میگذارد (البته فردایش هم کمردرد شدیدی سراغش میآید.)
Ellie, The Last of Us
تمام شخصیتهای این لیست باید جلوی این دختر ۱۴ساله خجالت بشکند. الی واقعیترین تیرانداز این لیست است. تمام تیرها بسیار شبیه به هم و یکسان رها میشود. الی بسیار دقیق و محکم است. هرچقدر دورتر نشانه بگیرید، احتمال افتادن تیر در مسیر بیشتر میشود. تیرها همچون واقعیت اگر به استخوان بخورد شکسته میشود.
بدون شک الی بهترین است. تنها گیر تیراندازی او مربوط به تیردانش در پشت او میشود. ممکن است که الی وقت کافی برای پیدا کردن راه حلی بهتر نداشته ولی وجود این تیردان در پشتش بسیار احمقانه است. یکی از دلایلش این است که نمیتوانی تیرها را ببینی. در نتیجه اگر در حین مبارزه، بخواهی تیراندازی کنی، دستت را باید به پشتت ببری، که ممکن است با برخورد با انتهای تیر زخمی شود و زمان زیادی هم میبرد تا بخواهی تیر را پیدا کنی و با زاویه نهچندان مناسب آن را بیرون بیاوری و بخواهی سریع در کمان قراردهی. لازم به گفتن هم نیست که نمیتوان تمام شدن تیر را متوجه شد.
تیردانهای پشتی، جمعآوری تیر را هم مشکلساز میکند؛ چون سخت است چوب را به طور دقیق در جای خودش قرار دهی. حالا اگر هم بخواهی به صورت نشسته در جایی مخفیانه بروی، احتمالش هست که تیر از جایش بیفتد روی زمین و با صدایش الی را به کشتن دهد.
به جای آن الی میتواند از تیردان کمری استفاده کند که به دور کمر بسته میشود و فضای زیادی هم برای قرار دادن ابزار مختلف دارد. متاسفانه تیردانهای کمری در هنگام حرکت بسیار پر سر و صدا هستند، پس بهتر است الی از تیردان رو کمان استفاده کند. این وسیله را میتوان روی دسته کمان قرار داد و تیرها بدون این که تکان بخورند داخلش قرار میگیرند. با اینکار دسترسی به تیر آسانتر میشود و از تعداد تیرها هم میتوان با خبر شد.
Lara Croft, Rise of the Tomb Raider
قهرمان افسانهای بازیهای ویدیویی لقب بدترین تیرانداز را برای خود به دست آورده است. Rise of the Tomb Raider به حدی در این مکانیزم مشکل دارد که میتوان ساعتها درموردش صحبت کرد. لارا کرافت، کاشف افسانهای، در جستوجو مقبرهها به جاهای مختلف میرود و در مسیر خطرناکش تعداد زیادی از دشمنانش را میکشد و برای این کار اغلب سراغ استفاده از کمان کامپوند میرود. تا الان، تمام کمانهایی که دیدیم تنها یک تیکه چوب و طناب بودند. کامپوندها، که برادر تکنیکیتر و جوانتر کمانهای سنتی به حساب میآیند، بسیار پیچیدهترند. آنها ترکیبی از کابل و قرقره(کابلها دور آن بسته میشوند) هستند؛ به همین دلیل به آنها کامپوند(ترکیبی) میگویند. این کمانها بسیار سریعتر و دقیقترند.
کمان کامپوند مزایای مهم دیگری دارد که آن را تبدیل به سلاحی دقیق و کشنده میکند. بزرگترین نکته این نوع کمان، طول کشش آن است؛ به دلیل این که تیرانداز میتواند مقدار فاصلهای که میخواهد زه کمان کشیده شود را به وسیله قرقرهها تنظیم کند. اگر بعد از تنظیم آن بخواهید مقدار بیشتری بکشید به کمان و خودتان آسیب میزنید.
مشکلی که لارا دارد را هم شما میتوانید با چند حرکت ساده بفهمید. اگر دست چپتان را کامل در کنارتان صاف کنید و دست راستتان را در کنار چانه خود قرار دهید، فاصله بین این دو نطقه درواقع مقدار طول کشش کمان شما است. در حقیقت این فاصله برای کمان لارا تبدیل به مشکل شده است. اکنون دست راستتان را کنار زیربغل چپتان قرار دهید. مطمئنا این فاصله کوتاهتر است. خب، وقتی لارا مینشیند، زه کمان برای این که این فاصله را جبران کند مستقیم وارد زیربغلش میشود.
وقتی طول کشش را تنظیم میکنید به معنای این هم است که نباید کوتاهتر از آن بکشید. فشار در موقعیتهای مختلف کشش زه متفاوت است. زمانی که شروع به کشیدن میکنید بسیار سبک است، در میانه بسیار سخت و سنگین میشود و در آخر هم که به مقدار تعیین شده کشش میرسد دوباره سبک میشود. لارا در اغلب موارد تا نصفه کمانش را میکشد که این کار احماقانه باعث میشود بیشترین فشار به او وارد شود و از طرفی هم نتواند کنترل دقیقی روی تیرهایش داشته باشد.
البته باز این بزرگترین مشکل لارا نیست. مسئله آزار دهنده این است که لارا روی کمانش نشانه دارد ولی از آن استفاده نمیکند. زمانی که زه کمان را تا پهنای صورتش میکشد، برای هدفگیری در امتداد تیر نگاه میکند، در صورتی که این کار اصلا نیاز نیست و اگر از نشانهاش استفاده کند بسیار دقیقتر است. وقتی هم که مینشیند کمان را افقی میگیرد و در نتیجه نمیتواند از نشانه کمان استفاده کند.
خود کمان هم ایراد دارد. برخی کمانها قسمتی به نام رست روی قبضه خود دارند که تیر را در هر حالتی که کمان باشد ثابت نگهمیدارد. اما کمان لارا رست ندارد، که به این معناست که در بیشتر مواقع تیر باید از روی کمانش بیفتد. و البته او هم همچون الی از تیردان پشتی استفاده میکند.
شاید برای خیلیها مهم نباشد که تیراندازی در بازیها چقدر واقعی و دقیق هستند اما برای تیراندازان بسیار مهم است که بازیهای ویدیویی دقیقتر ورزش آنها را به نمایش بگذارد که متاسفانه در بیشتر مواقع هم موفق نبودهاند. اگر در آینده خواستید تیراندازی را امتحان کنید حتما پیش یک کاربلد بروید و از به کاربردن مدلهای بازیهای ویدیویی در دنیای واقعی به شدت خودداری کنید.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید