فیلم Vivarium یک اثر رازآلود و علمی تخیلی با نقشآفرینی «ایموجن پوتس» و «جسی آیزنبرگ» است که داستانی عجیب، پیچیده و نمادگرا را روایت میکند و مخاطب را در طول یک ساعت و ۳۷ دقیقه مدت پخش خود گیج میکند.
«جما» یک مربی کودکستان است که تصمیم میگیرد تا همراه با نامزد خود «تام» خانهای برای زندگی تهیه کند. این زوج جوان به یک مرکز مشاوره املاک میروند و با فردی به نام «مارتین» آشنا میشوند. مارتین به جما و تام پیشنهاد زندگی در منطقهی «یاندر» – (Yonder) را میدهد و آنها را به آنجا میبرد. در یاندر اتفاقاتی عجیب و پیچیدهای برای این زوج میافتد که مسیر زندگی آنها را تغییر میدهد. حال سوال اینجاست که منظور فیلم از اتفاقات پیچیده و غیرمعمول نشان داده شده چیست و ویواریوم دقیقا قصد دارد چه چیزی را نشان دهد؟
تمام بدنهی داستان ویواریوم، حول محور سکانس اول فیلم میگردد. در صحنهی اول، آشیانهی پرندهای نشان داده میشود که توسط پرندهی کوکو مورد حمله قرار داده شده و در آن جوجهگذاریِ انگلی انجام میشود. پرندهی قربانی مجبور میشود تا جوجهی کوکو که فرزند خودش نیست را بزرگ کند. تمامی رمز و رازهای فیلم نیز در این جوجهگذاری انگلیِ کوکو نهفته شده و فیلم تا پایان مدتزمان پخش خود در حال روایت داستانی مشابه، اما از نوع انسانی همین موضوع است.
جما و تام پس از وارد شدن به منطقهی یاندر متوجه میشوند که هیچ راه فراری از این شهرک عجیب و غریب ندارند. آنها پس از پذیرفتن اینکه در یاندر گیر افتادهاند، تصمیم میگیرند تا وارد خانهی شماره ۹ شوند و برای یک شب در آنجا اقامت داشته باشند. این زوج پیش از خواب تصمیم به خوردن نوشیدنی و توتفرنگی میگیرند و متوجه میشوند که این خوراکیها هیچ کدام مزهای ندارند. در نهایت افرادی نامشخص به طور مداوم برای آنها غذا میآورند و در روز دوم، جعبهای حاوی یک کودک برای آنها فرستاده میشود و از آنها درخواست میشود تا آن را بزرگ کنند تا از یاندر آزاد شوند.
برخی صحنههای ویواریوم یادآور آثار سورئال «رنه ماگریت» به خصوص سری نقاشیهای «امپراتوری نور» هستند
بدون شک ویواریوم یک اثر هنری سورئال است و این مسئله را میتوان در نمایهها، دیالوگها و فضاسازی درونی فیلم نیز دید. سورئال بودن فیلم در زمان نشان دادن خانهها و ابرهای آسمان یاندر که همگی یکشکل هستند، به اوج خود میرسد. برخی صحنههای ویواریوم یادآور آثار سورئال «رنه ماگریت» به خصوص سری نقاشیهای «امپراتوری نور» هستند. با توجه به این موضوع، ویواریوم به عنوان یک اثر فراواقعگرایانه نمیتواند صرفاً یک تعبیر مشخص و یکتا داشته باشد و هر مخاطبی میتواند بر اساس دیدگاه خود، برداشتی متفاوت از اتفاقات و صحنههای آن داشته باشد.
فیلم از همان ابتدا با نام خود، یک راهنمایی ساده را برای مخاطب در نظر گرفته. کلمهی «ویواریوم» به معنای آشیانه یا لانهای شبیهسازی شده است که برای مطالعهی گونههای زنده مورد استفاده قرار میگیرد. در حقیقت جما و تام در یک ویواریومِ انسانی به نام یاندر قرار گرفتهاند و در حال مطالعه و بررسی توسط گونهای ناشناخته و صد البته مخاطبین فیلم هستند.
جما و تام قطعاً نمادی از پرندهای هستند که قربانی جوجهگذاری انگلی گونهای دیگر شدهاند. آنها مجبورند تا کودکی که متعلق به آنها نیست را بزرگ کرده، به او غذا داده و او را مورد توجه قرار دهند، اما سوال شکبرانگیزترِ ویواریوم که پاسخهای مختلفی را میتوان برای آن در نظر گرفت این است که این گونهی برتر که وظیفهی بزرگ کردن فرزند خود را به عهدهی جما و تام گذاشته چیست؟
سادهترین و پیشپاافتادهترین پاسخی که میتوان به این سوال داد این است که این گونهی برتر، همان کامپیوترهای مبتنی بر هوش مصنوعی یا حتی بیگانگان فضایی هستند. برداشت اولیه از ویواریوم میتواند این باشد که جما و تام احتمالا در یک آزمایش از پیش طراحی شده توسط کامپیوترها قرار گرفتهاند و یک هوش مصنوعی قدرتمندتر از انسان در تلاش است تا با فرستادن گونهای از خود در کالبد یک کودک، رفتار انسانها را شناسایی کند. در صورت قبول کردن این فرضیه، زوج داستان، در یک ابزار شبیهسازی مشابه با آنچه در سری فیلمهای «ماتریکس» دیده شده، قرار گرفتهاند. تعبیر مشابه دیگری نیز در مورد بیگانگان فضایی وجود دارد که میتوان نشانههایی از آن را در زمان پیدا کردن کتابی با نوشتههای عجیب توسط جما دید. با توجه به این موضوع میتوان گفت که پسر بزرگشده توسط جما و تام میتواند فرستادهای از بیگانگان فضایی باشد. این دو تفسیر در مجموع باعث میشوند تا ویواریوم به عنوان یک اثر علمی تخیلی در نظر گرفته شود، اما حقیقت این است که فیلم همچنان تعبیرهای عمیقتری را در دل داستان خود جای داده است.
برداشت مشابه دیگر در مورد ویواریوم به بازیهای شبیهساز زندگی، نظیر مجموعه بازیهای Sims یا Second Life باز میگردد. با درست در نظر گرفتن این فرض، میتوان گفت که جما و تام نمادی از گیمرهایی هستند که زندگی واقعی خود را به فراموشی سپردهاند و وارد یک بازی شبیهساز شدهاند تا با قوانین سادهتری سروکار داشته باشند، اما این زوج در حقیقت در حال صرف کردن عمر خود برای طی کردن مسیر پیشرفتِ گونهای دیگر هستند.
با وجود تمامی این تفاسیر، میتوان تعبیرهای عمیقتری را نیز برای ویواریوم در نظر گرفت. این فیلم میتواند یک اثر اعتراضی به نظامهای سیاسی و اقتصادی تمامیتخواه نظیر نظام سرمایهداری، فئودالی و حتی برخی از جوامع سوسیالیستی شکستخورده در عمل باشد. در این صورت، ویواریوم را میتوان یک اثر نمادگرا در نظر گرفت که در آن بالادستیها کارها و وظایف ابتدایی خود را به طبقات اجتماعی پایینتر واگذار میکنند و در ازای آن، وعدههای بیاساسی را نظیر آزادی یا داشتن یک زندگی رؤیاییِ ابدی میدهند؛ در صورتی که اگر این تفسیر را درست در نظر بگیریم، ویواریوم میتواند به یک اثر سینمایی از ژانر وحشت تبدیل شود که به جای ایجاد ترسهای سطحی، به دنبال ترساندن مخاطب خود از دیدگاه فلسفی و اجتماعی است و یاندر همان ویواریومی است که به مخاطب اجازه میدهد تا از دنیای بیرون به وضعیت و شرایط زندگی خود و جامعه نگاه کند.
المانهای زیادی برای تائید این تعبیر در فیلم جای داده شده است؛ شعار روی بیلبورد ورودی شهر یاندر مبنی بر داشتن یک زندگی همیشه آرام، دقیقا نمادی از وعدههای پوچی است که نظامهای اقتصادی و سیاسی تمامیتخواه به مردمان تحت حکومت خود میدهند. در نظام کاپیتالیستی همیشه وعدهی داشتن زندگی شیرین برای تشویق نیروی کاری به فعالیت بیشتر به کار گرفته میشود، اما طبقات اجتماعی پایینتر همانند جما و تام با امید رسیدن به آرزوی این زندگی شیرین، عملا به پیشرفت سرمایهداران کمک میکنند. در این میان، برخی از افراد نظیر جما، این وعدهی پوچ و بیاساس را میپذیرند و به دنبال خوشبختی واهی میروند و برخی دیگر نظیر تام آن را نمیپذیرند، اما چارهای جز زندگی در این سیستم ظالم را ندارند و در نهایت نیز نمیتوانند از بند قوانین دستوپاگیر آن رهایی پیدا کنند.
تام از همان ابتدا نمیتوانست سیستم و قوانین ستمگر حاکم بر دنیا را بپذیرد، در ابتدای فیلم، او از کشته شدن دو جوجهی پرندهای که از بالای درخت افتاده بودند، ناراحت نبود و با تمسخر تمام آنها را خاک کرد. تام حتی از آمدن به شهرک یاندر خوشش نمیآمد، اما به خاطر جما حاضر به انجام این کار شد.
از طرف دیگر، جما نماد انسانهایی است که قوانین حاکم بر دنیای اطراف خود را پذیرفته است. در دقایق ابتدایی فیلم، زمانی که جما با یکی از کودکانِ مهد در مورد جوجه پرندههای مرده صحبت میکند، با دیالوگ «زندگی بعضی وقتها اینطور پیش میرود» پذیرش خود نسبت به ظلم حاکم بر دنیا را نشان میدهد.
تام نماد کسانی است که با قوانین ظالمانه مشکل دارند و از همان ابتدا به دنبال راهی برای فرار از آن هستند
در نهایت میتوان جما را نماد افرادی دانست که ظلمهای این دنیا را میپذیرند و تا حدودی بیشتر از دیگران برای زندگی در این سیستم دوام میآورند. از طرف دیگر تام نماد کسانی است که با قوانین ظالمانه مشکل دارند و از همان ابتدا به دنبال راهی برای فرار از آن هستند که در نهایت سرنوشت آنها چیزی جز شکست نخواهد بود. البته نکتهی مهم این است که در پایان، هر کدام از این دو قشر محکوم به فدا شدن برای گونهی برتر و طبقات اجتماعی بالاتر محسوب میشود.
نشانهی دیگرِ تائیدِ این تعبیر را میتوان در صحنههای پایانی فیلم تماشا کرد؛ جما به پسر بیگانهای که خودش بزرگش کرده حمله میکند، اما پسر بچه به یکباره تمامی قوانین فیزیک را نقض و از زیر زمین فرار میکند. جما زمانی که به دنبال پسر بچه راه میافتد، وارد دنیایی موازی شده و میبیند که آنچه بر سر خودش و تام آمده، بارها و بارها تکرار شده و زوجهای دیگری نیز در زمانهای مختلف در جایی شبیه به خانهی شمارهی ۹ زندانی شده و مجبور به بزرگ کردن یک کودک بیگانه شده بودند. در حقیقت جما و تام همانند زوجهای دیگر در این حلقهی بیپایان و باطل گیر افتادهاند.
در عین حال پسر بچه، نماد فرزند جاهطلب و خوششانس از طبقات اجتماعی بالاتر در کاپیتالیسم یا نظامهای ناعادلانهی دیگر است که با وجود بزرگ شدن در میان دیگر انسانها میتواند تمامی قوانین حاکم بر دنیا را برای نجات خود زیر پا بگذارد و دست برتر را در زندگی داشته باشد. او در نهایت همه چیز، حتی آنان که بزرگش کردهاند را فدای نجات و پیشرفت خود میکند و این حلقه بارها و بارها برای افراد مختلف تکرار میشود. او در پایان، تمامی نسلهای پیشین خود را زیر پای خود لگدمال میکند و حتی به جما میگوید که «تو مادر هستی و مادرها کارشان مردن است» و پس از خروج از یاندر به دفتر مارتین میرود و به آسانی جانشین نسل پیشین خود میشود.
به طور کل، فیلم Vivarium یک اثر کاملاً پیچیده و نمادگرا است که نمیتوان با یک بار تماشای آن به تمامی ابعاد آن پی برد. مشکل بزرگتر فیلم تعداد زیاد تعابیر و تفاسیر آن است و هر مخاطبی میتواند برداشت خود را از داستان آن داشته باشد. البته نکتهی اصلی این است که هیچ یک از این تفاسیر را نمیتوان به طور صد درصد درست در نظر گرفت. داستان پیچیده و خاص این فیلم مخاطب را آنقدر گیج میکند که در پایان، بیننده توان تشخیص منظور اصلی فیلم را ندارد و شاید هم به همین خاطر بسیاری از افراد توان برقراری ارتباط با آن را نداشته باشند. نکتهی منفی دیگر فیلم، عدم حضور جلوههای ویژهی قابل توجه است و در همان چند صحنهی معدود با جلوههای ویژهی بسیار ضعیف نشان داده میشوند. هر چند که هدف این فیلم به رخ کشیدن قدرت سازندگان برای استفاده از جلوههای ویژهی ناب و تأثیرگذار نبوده، اما وجود آنها میتوانست به اشتیاق مخاطب در تماشای این فیلم کمک کند. با تمامی این تفاسیر، ویواریوم هدف نهایی خود را بسیار گنگ بیان کرده و همین مسئله احتمالا باعث میشود تا مخاطبین متعددی از تماشایش رضایت کافی را نداشته باشند.
- استفاده از نمادگرایی برای توصیف قوانین حاکم در دنیا
- فضاسازی به نسبت قابل قبول
- پیچیدگی بیش از حد
- داستان به نسبت گنگ همراه با تفاسیر مختلف
- جلوههای ویژهی نه چندان جذاب
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید