در هر قسمت از سریال WandaVision شاهد یک سری تبلیغات تلویزیونی هستیم که شاید در نگاه اول برایتان بیمعنی و مفهوم باشند، اما با نگاهی دقیقتر متوجه میشویم ارتباط زیادی با دنیای سینمایی مارول (Marvel Cinematic Universe/MCU) دارند. در این مقاله تصمیم گرفتیم تا دوباره به این جهان کمیک بوکی محبوب بازگردیم و به بررسی و تجزیه و تحلیل این تبلیغات تلویزیونی عجیب و غریب بپردازیم. اگر هیچ ایدهای از دنیای سینمایی مارول، خصوصا سریال WandaVision ندارید، این مقاله بخش عظیمی از فیلم و سریالهای مارول را برایتان اسپویل خواهد کرد. پس اگر تا کنون فیلم و سریالهای مارول را تماشا نکردید، بهجای این مقاله، به شما مقالهی «راهنمایی تماشای فیلم و سریالهای دنیای سینمایی مارول» را پیشنهاد میکنیم.
چیز زیادی تا پایان نخستین فصل سریال WandaVision نمانده که شاهد تبدیل شدن آن به محبوبترین محصول این روزهای تلویزیون هستیم؛ سریالی که با وارد کردن مفهوم سیتکام به دنیای سینمایی مارول (Marvel Cinematic Universe/MCU)، تحول عظیمی در فرم و محتوای این جهان کمیک بوکی به وجود آورد. هرچند نخستین قسمتهای این سریال حتی به مذاق بسیاری از طرفداران مارول نیز ننشست، قسمتهای جدیدتر طوفانی از تمجید و تحسین به سمت و سوی WandaVision متمایل کرد و اکنون به موضوع شماره یک گپ و گفتهای دوستداران کمیک بوک تبدیل شده است. رمز و رازی بودن قسمتهای مختلف سریال WandaVision و پایانبندیهای سورپرایزکننده از مهمترین دلایل محبوبیت این سریال محسوب میشود. میدانیم که مارول کارنامهی خوبی در مخفی نگهداشتن اطلاعات مهم و سری فیلم و سریالهایش ندارد و با تریلرهایی که عرضه میکند، گاه به گاه موارد مهمی را خیلی راحت تقدیم مخاطبان میکند؛ موضوعی که دربارهی سریال WandaVision صدق نمیکند. با نگاهی به تریلرهای منتشرشده از این سریال، میفهمیم مارول از سیاست خود در سه فاز نخست حسابی درس گرفته و دیگر خبری از ریزبینیهای طرفداران و فاش شدن اطلاعات مهم نیست.
ثانیه به ثانیهی سریال WandaVision از نکات مرموزی پر شده که دقت در آنان کار آسانی نیست و نیازمند دانش زیادی از MCU است
ثانیه به ثانیهی سریال WandaVision از ایستر اگ و نکات مرموزی پر شده که دقت در آنان کار آسانی نیست و نیازمند دانش زیادی از دنیای سینمایی مارول است. یکی از شاخصترین این مولفههای مرموز، تبلیغات تلویزیونی است که در هر قسمت از این سریال شاهدشان هستیم؛ تبلیغاتی که اکثرشان از یک زن و مرد ثابت تشکیل شده که تنها لباسهایشان در هر تبلیغ تغییر میکند. تئوریهای زیادی دربارهی این تبلیغات پررمز و راز مطرح شده که در ادامه، تبلیغ به تبلیغ به تجزیه و تحلیل خواهیم پرداخت تا ببینیم کسی که پشت این قضایاست، چه چیزی میخواهد از طریق این تبلیغات به مخاطبان بفهماند.
قسمت اول | توستر
هر قسمت از سریال WandaVision ما را به یک برههی شاخص از تاریخ صنعت تلویزیون میبرد. قسمت اول از این سریال، همانطور که از حال و هوا و سیاه و سفید بودنش مشخص است، به دههی ۵۰ میلادی متمرکز میشود. در تبلیغی که در این قسمت مشاهده میکنیم، شاهد یک زن و مرد هستیم که مدل جدیدی از یک توستر را به ما معرفی میکنند؛ توستری که در نوع خود یک انقلاب برای این صنعت به حساب میآید و قابلیتهای جدیدی در خود جای داده است. این توستر حتی به دوباره گرم کردن نیز قادر است؛ قابلیتی که تا پیش از این توستر وجود نداشت. تاکید این تبلیغ بر قابلیت گرم کردن، به خاطر این است که با نگاهی به بازهی زمانی، متوجه میشویم توستر معرفیشده پیش از اختراع مایکروویو به وجود آمده است. اما چه ایستر اگ و نکتهی مهمی در این تبلیغ نهفته است؟
تبلیغ با یک مرد ناَشنا شروع میشود. پشت این مرد ساعتی قرار دارد که به ساعت ۶:۰۰ اشاره دارد. روبهروی این مرد، توستری قدیمی میبینیم که دمار از روزگار چند نان توست درآورده و آنان را از بین برده است. او پس از نصیحت به بیننده، کمی تکان میخورد و به فضای جدیدی میرود که در آن شاهد یک زن غریبه و توستر جدید و انقلابی Toast Mate 2000 هستیم. در این صحنهی جدید، ساعت دیگر ۶:۰۰ نیست و اینبار به ۱۲:۰۰ اشاره دارد. سپس زن غریبه که با نگاههای عجیبش حس و حال ترسناکی به تبلیغ میدهد، به ستایش توستر Toaste Mate 2000 میپردازد؛ توستری که علاوه بر آماده کردن نان، میتواند غذا را نیز گرم کند. دو نان توست در دستگاه قرار داده میشود و صدای آشنایی از توستر بلند میشود. همانطور که نان در حال آماده شدن است، صدای بوقی به گوش میرسد که یادآور صدای شلیکهای آیرن من (Iron Man) است. هرچه زمان میگذرد، صدای این بوق سریعتر میشود و شاهد اولین المان رنگی سریال یعنی نور چراغ توستر هستیم. نوری که از این چراغ مشاهده میشود، ارتباط مستقیمی به لباس آیرن من دارد و به رنگ زره این سوپرهیرو مربوط میشود. سرانجام نان توست آماده میشود و مرد با جملهی «گذشتهت را فراموش کن، این آیندهی توست!» تبلیغ را به پایان میرساند.
واندا با روح و روان خود میجنگد تا اتفاقات تلخ گذشته را فراموش کند و به زندگی خود ادامه دهد؛ گذشتهای که حتی از خود واندا نیز قویتر بوده و به نظر میرسد حتی این سوپرهیرو را نیز از پای درآورده است
با تماشای کامل این تبلیغ ساختگی درمییابیم که این توستر ساختهی کمپانی Stark Industries است؛ کمپانیای که اگر از مخاطبان سرسخت فیلمهای مارول باشید، بدون شک با آن آشنایی دارید. Stark Industries همانطور که از اسمش مشخص است، به تونی استارک (Tony Stark) یا همان آیرن من مربوط میشود. به عبارتی دیگر این کمپانی در دست خانوادهی تونی استارک بود. این تبلیغ از ابتدا تا انتها به شخصیت آیرن من اشاره دارد؛ از رنگ چراغهای توستر گرفته تا صدای بوق و کمپانی خانوادگی. شاید فکر کنید آیرن من چه ارتباطی با واندا (Wanda Maximoff) دارد؟ برای پاسخ به این سوال باید کمی به گذشته برویم. در فیلمهای پیشین مارول مشخص شد که والدین واندا و برادرش به دست بمبی که توسط Stark Industries ساخته شده، کشته شده بودند. از طرفی عامل به وجود آمدن آلتران (Ultron) که باعث مرگ برادر واندا شد، تونی استارک بود. همچنین تونی استارک بود که ویژن (Vision)، معشوقهی واندا را به وجود آورد. پس با یک نگاه کلی میفهمیم که تونی استارک چه نقش کلیدی و عظیمی در زندگی واندا ایفا کرده است. از طرفی به نظر میآید تبلیغات نمایشدادهشده، به ناخودآگاه واندا برمیگردد. پس با یک حساب دو دوتا چهارتا مشخص است که تونی استارک بخش زیادی از ذهن و فکر واندا را اشغال کرده که در قالب این تبلیغ خود را نشان میدهد. جملهی «گذشتهت را فراموش کن، این آیندهی توست!» هم میتواند به این معنا باشد که واندا با روح و روان خود میجنگد تا اتفاقات تلخ گذشته را فراموش کند و به زندگی خود ادامه دهد؛ گذشتهای که حتی از خود واندا نیز قویتر بوده و این سوپرهیرو را از پای درآورده است.
قسمت دوم | ساعت
قسمت دوم سریال WandaVision که به سبک سیتکامهای دههی ۶۰ میلادی ساخته شده، ما را با تبلیغی از یک ساعت مرموز همراه میکند؛ ساعتی که در نگاه اول تنها برای تزیین پوشیده میشود، اما با نگاهی دقیقتر، مفهوم عمیقتری از پشت پردهی آن ظهور میکند. تبلیغ قسمت دوم با نمایی از همان زن و مردی شروع میشود که در تبلیغ توستر قسمت اول نیز مشاهده کرده بودیم. اینبار، این دو در سکوت کامل برای یک مراسم رسمی خود را آماده میکنند. در نمایی از تبلیغ، مرد کت و شلوارپوشیدهی مرتب، ساعتی به دست میکند و دوربین مستقیم بر ساعت تمرکز میکند. زمان ۹:۱۰ نشان داده میشود. راوی در این لحظه به دوتا از مهمترین لوازم جانبی یک مرد اشاره میکند؛ همسرش و یک ساعت! تاکید این جمله بر ارتباط مرد و همسرش میتواند به رابطهی زن و شوهری جعلی واندا و ویژن مربوط شود. در ادامه، تبلیغ با یک نمای نزدیک و مستقیم از این ساعت و جملهی «استراکر: او برایتان وقت خالی میکند» به پایان میرسد که زمان ۲:۴۲ دقیقه را نشان میدهد.
منطقی است که استراکر بخش زیادی از ذهن واندا را به خود مشغول کرده و از سویی اینطور برمیآید که واندا از این واقعه در حال حاضر زجر بسیار زیادی میبیند
این تبلیغ، تبلیغ ساعتی به نام Strucker است که توسط کمپانی هایدرا (Hydra) ساخته شده است. اگر فیلمهای فاز نخست دنیای سینمایی مارول را تماشا کرده باشید، محال است با هایدرا آشنایی نداشته باشید. همانطور که گفته شد، نام این ساعت Strucker است. جالب است که بدانید استراکر نام یکی از شخصیتهای منفی دنیای سینمایی مارول است؛ کسی که نه تنها یک بار، بلکه دو بار در MCU ظاهر شده است. او یک بار در سکانس پس از تیتراژ Captain America: The Winter Soldier و باری دیگر در Avengers: Age of Ultron به طرفداران معرفی شد. استراکر که روزگاری رییس هایدرا بود، مسئول آزمایشات غیرانسانی بر واندا و برادرش نیز محسوب میشود. استراکر این آزمایشات را با استفاده از سنگ ذهن بر این دو خواهر و برادر انجام داد؛ سنگی که آلتران به کمکش ویژن را تولید کرد. استراکر سرانجام توسط آلتران کشته شد. با بررسی شواهدی که از گذشتهی زندگی واندا به دست میآید، مشخص است که چرا از استراکر در این تبلیغ نام برده شد. او کسی است که زجرهای زیادی به واندا متحمل کرد و چنین زندگی پرغم و اندوهی برایش ساخت. پس با این وجود منطقی است که استراکر نیز بخشی از ذهن واندا را به خود مشغول کرده و از سویی اینطور برمیآید که واندا از این واقعه در حال حاضر زجر میبیند. گفتنی است که جملهی پایانی این تبلیغ نیز به صورت مستقیم به شخص استراکر ربط پیدا میکند، نه به ساعت تبلیغشده. در جملهی “He’ll make time for you” که پیشتر به آن ذکر شد، از فاعل He استفاده شده که ربطی به ساعت ندارد و به شخص استراکر مربوط است. تمام این نکات ریز از گذشتهی واندا و تاثیری که شخص استراکر بر زندگی او داشته، سرچشمه میگیرد.
قسمت سوم | پودر حمام
تبلیغی که قسمت سوم به نمایش درمیآید، نخستین تبلیغ رنگی سریال است. در این چند ثانیه متوجه میشویم تاثیر کمپانی هایدرا بر زندگی و ذهن و فکر واندا، از آن چیزی که فکر میکردیم بسیار بیشتر بوده و تا به حال ادامه داشته است. این تبلیغ دقیقا از جایی پخش میشود که در خانهی واندا و ویژن باران میگیرد. در این تبلیغ شاهد انواع و اقسام بلاهای ممکن بر سر یک زن خواهیم بود؛ زنی که او را پیشتر در تبلیغ قسمتهای اول و دوم نیز شاهد بودیم. بچههایش یک توپ فوتبال شوت میکنند، سگش در خانه خرابکاری میکند و اتفاقاتی از این قبیل که در تبلیغ بر سر این زن بیچاره میفتد. پس از این اتفاقات، راوی از زن میپرسد که آیا به یک استراحت نیاز دارد یا خیر. زن با زبان بدن حرف راوی را تایید میکند و جواب مثبت میدهد. سپس زن آهسته چشمانش را میبندد و خود را در وان حمامی تجملی میبیند که با پودر حمام هایدرا مخلوط شده است. در این وهله راوی میگوید:
با من بیا. به دنیایی بگریز که مشکلاتت در اون محو میشند. وقتی میخوای فرار کنی ولی نمیخوای جایی بری. پودر حمام هایدرا. الههی درون را پیدا کن.
ارتباط این تبلیغ با کمپانی هایدرا انکارنشدنی است و نخستین چیزی که از آن متوجه میشویم، همین نکته است. چند مضمون مهم میتوان از این تبلیغ برداشت کرد. دنیای وستویو (WestView) در سریال WandaVision و هم وان حمامی که در این تبلیغ نشان داده میشوند، دقیقا در جملهای که توسط راوی گفته میشود، صدق میکنند. راوی از یک دنیای بدون مشکل و جعلی حرف میزند که ورود به آن، به منزلهی فراموش کردن مشکلات است؛ دقیقا همان چیزی که واندا با وستویو برای خود ایجاد کرده است. وستویو دنیایی جعلی است که واندا برای دوری از غم و اندوه مرگ ویژن برای خود ساخته است. از طرفی اینکه در این تبلیغ به هایدرا اشاره میشود و پودر حمام هایدرا را مسئول ایجاد یک دنیای بدون مشکل معرفی میکند، شاید بتوان نتیجه گرفت هایدرا پشت تمام این قضایاست و دوباره سر و کلهی این سازمان مخوف به دنیای سینمایی مارول باز شود.
البته این نکته تنها یک تئوری تاییدنشده است و هنوز چیز زیادی از داستان مشخص نیست. ادامهی جملهی راوی که به گریز از مشکلات بدون نقل مکان کردن اشاره دارد، ارجاع مستقیمی به وستویو است؛ چرا که واندا با ساخت یک دنیای جعلی با قوانین جدید، از مشکلات خود فرار کرد و یک زندگی جدید برای خود ساخته است. آخرین جملهی راوی که به الههی درون مربوط میشود نیز باز اشارهی مستقیمی به واندا است. او که یکی از قدرتمندترین سوپرهیروهای مارول محسوب میشود، بهقدری تواناست که میتواند در دنیای خودساختهی وستویو هرچیزی را به خواستهی خود تغییر دهد. نکتهی دیگری که توجهمان را در این تبلیغ جلب میکند، دو فرزند این زن در تبلیغ است که به صورتی، متولد شدن دوقلوهای واندا در انتهای این قسمت از سریال WandaVision را پیشگویی میکند.
قسمت پنجم | دستمال
تبلیغ تلویزیونی بعدی سریال WandaVision را در قسمت پنجم مشاهده میکنیم. در قسمت چهارم شاهد هیچ تبلیغی نبودیم. دلیلش این است که قسمت چهارم به نوعی به شیوهی فیلمهای مارول روایت شد و در آن خبری از سیتکام نبود و آن حال و هوای قسمتهای پیشین نبود. اما در قسمت پنجم نیز تبلیغ تلویزیونی معروف سریال را کمی دیرتر از سه قسمت نخست میبینیم. این تبلیغ زمانی در سریال ظاهر میشود که واندا به بیرون از وستویو رفته تا به سربازان سورد (S.W.O.R.D) اخطار دهد. تبلیغ با نمایی از صبحانه خوردن یک خانواده شروع میشود؛ صبحانهای که در نتیجه به اعصابخردی مادر و کثیف شدن میز ختم میشود. مادر خانواده که از قضا همان زن معروف تبلیغات تلویزیونی در سریال است، با دستمال کاغذیهای معمولی میز را تمیز میکند که راوی با لحن تمسخرآمیزی به او شکوه میکند که چرا هنوز از دستمالهای معمولی استفاده میکند. چندی بعد در این تبلیغ، از دستمالهای مخصوص لاگوس (Lagos) رونمایی میشود، دستمالهایی که حتی یک قطره از مواد مایع را نیز به خود جذب نمیکنند. در پایان نیز این تبلیغ با جملهی «لاگوس. برای وقتی که یک خرابکاری میکنی که قصدش رو نداشتی.» به پایان میرسد.
تاثیری که حادثهی لاگوس بر زندگی واندا گذاشته غیرقابل انکار است؛ نکتهای که به خوبی در این تبلیغ به ما نشان داده میشود و متوجه میشویم هنوز که هنوز است، واندا از خاطرات بد انفجار مهیب ساختمان رنج میبرد
اولین نکتهای که در این تبلیغ به چشم میآید، نام این محصول است. لاگوس دقیقا همان شهری در نیجریه که در ابتدای Captain America: Civil War شاهدش بودیم؛ جایی که واندا از قدرتهایش برای خنثی کردن بمب کراسبونز (Crossbones) استفاده کرد و باعث خرابکاری عظیمی شد. او بهجای انتقال دادن بمب به یک جای امن، بمب را به داخل یک ساختمان بزرگ هدایت کرد که پس از انفجار، باعث مرگ تعداد زیادی از مردم بیگناه شد. این اقدام موجب فروپاشی گروه انتقامجویان (Avengers) و تقسیمشان به دو گروه مخالف شد. همچنین وقایع لاگوس باعث جدایی واندا از این گروه و مقدمهای بر مرگ ویژن توسط ثانوس (Thanos) بود. در طرفی دیگر، با دقت در جملهی اختتامیهی تبلیغ، به ارتباط مستقیم نام، جمله و حادثهی لاگوس نیجریه پی میبریم. تاثیری که آن واقعهی سرنوشتساز بر زندگی واندا گذاشته غیرقابل انکار است؛ نکتهای که به خوبی در این تبلیغ به ما نشان داده میشود و متوجه میشویم هنوز که هنوز است، واندا از خاطرات بد انفجار مهیب ساختمان رنج میبرد.
نکتهی قابل توجه دیگری که در این تبلیغ نهفته، نقش مرد معروف تبلیغات سریال در آن است. این مرد در سه تبلیغ قبلی سریال WandaVision در نقش اصلی ظاهر شده بود و حتی در یک تبلیغ، از زن به عنوان لوازم جانبی مرد نام برده شده بود. اما تبلیغ قسمت پنجم که در دههی ۸۰ میلادی اتفاق میفتد، به نوعی زن را در نقش اصلی بهکار برده که میتواند اشارهی جالبی به حال و هوای آن روزهای فرهنگ عامه داشته باشد. دههی ۸۰، دههای انقلابی برای زنان بود و دیدگاه مردم به مسئولیت مرد در خانه با آثار مختلفی که تولید شده بود، تغییر کرده بود. از طرفی، حتی در قسمت پنجم نیز نقش واندا پررنگتر میشود و این سوپرهیرو زمانی که ویژن به وستویو شک میکند، کنترل خانه را به دست میگیرد. این نکته نیز ارجاع مستقیمی به همان فرهنگ مرد خانهدار است.
قسمت ششم | ماست
تبلیغ قسمت ششم تا حدودی با دیگر تبلیغاتی که تا کنون دیدیم، متفاوت است. این تبلیغ که حالتی انیمیشنی دارد، شامل هیچکدام از آن زن و مرد معروف تبلیغیمان نمیشود. اینبار، پسربچهای را میبینیم که در یک جزیرهی دورافتاده در حال زجر کشیدن است و به نظر میآید بهزودی از گرسنگی بمیرد. در همین حین، کوسهای با عینک آفتابی (بله! درست شنیدید!) ظاهر میشود و قصد کمک به این کودک را دارد. او یک ماست جادویی به پسربچه میدهد و با کلی تعریف و تمجید از آن، نوید یک محصول تازه را به او میدهد. نام این ماست، Yo-Magic Yogurt است. کودک مظلوم و دورافتاده، ماست را میگیرد و چندین و چند روز مشغول باز کردن در آن ماست میشود. او سرانجام در انجام این کار شکست میخورد و از گرسنگی تبدیل به یک اسکلت میشود.
میتوان آن کودک را نمادی از مردم وستویو در نظر بگیریم که واندا با ایجاد وعدههای پوچ و توخالی در ذهنشان، به آنان نوید یک زندگی مفرح میدهد
در بین پنج تبلیغ به نمایشدرآمده تا به این قسمت، این تبلیغ ابهام بیشتری نسبت به سایرین دارد و نکتهی قابل توجهی نمیتوان از آن برداشت کرد. از سویی، میتوان آن کودک را نمادی از مردم وستویو در نظر بگیریم که واندا با ایجاد وعدههای پوچ و توخالی در ذهنشان، به آنان نوید یک زندگی مفرح میدهد. به عبارتی دیگر، آن جزیره وستویو است و آن کوسه، واندا. از سویی دیگر، میتوان پسربچهی تبلیغ را نمادی از خود واندا نیز بدانیم؛ چرا که در ادامهی این قسمت، واندا در پاسخ به سوالی که برادرش میپرسد، به تنهایی و پوچی زندگی پیشینش اشاره میکند. شاید این کودک همان واندایی است که در دنیای شلوغ بیرون وستویو، بدون برادر و ویژن کشتهشدهاش یک شخص تنها و درمانده است. البته تمام این نکات صرفا تئوری هستند و ابهام تبلیغ بهقدری زیاد است که نمیتوان دربارهی آن نتیجهای کلی گرفت. تنها چیزی که به یقین از این تبلیغ عایدمان میشود، این است که هرگز نباید به یک کوسهی خوشتیپ که عینک آفتابی دارد، اعتماد کنیم!
قسمت هفتم | قرص
هفتمین قسمت از سریال WandaVision نیز شاهد تبلیغی جالب بودیم که به یک نوع از قرصهای ضدافسردگی خاص اشاره داشت. تبلیغ با نمایی از یک زن افسرده شروع میشود که در دنیایی تیره و تاریک که نشانی از غم و اندوهش دارد، زندگی میکند. سپس لحظاتی از زندگی بینشاط این زن را مشاهده میکنیم. پس از مدتی، این زن معروف را در حال رفتن به یک داروخانه میبینیم. او وارد داروخانه میشود و یک بسته قرص ضدافسردگی تهیه میکند. این دسته از قرصهای عجیب و غریب Nexus نام دارند. در تمام دقایق این تبلیغ، راوی با گفتن جملات انگیزشی، بیننده را به خرید قرصهای Nexus دعوت میکند. این قرص مرموز چه رازی در خود پنهان کرده است و چگونه به دنیای سینمایی مارول مربوط میشود؟
واژهی Nexus معانی مختلفی در خود جای داده که در ادامه تک تکشان را بررسی میکنیم. در ابتدا چیزی که واضح است، ارتباط مستقیم حالت روحی این زن با حالت روحی واندای داستان ماست. هردو افسرده هستند و از اتفاق دردناکی که در گذشته برایشان افتاده، رنج میکشند. او این دنیا را خلق کرده تا از غم و اندوه ناشی از مرگ ویژن در امان باشد و خود را به نوعی فریب دهد. در حالت کلیتر میتوان گفت هدفی برای زندگی ندارند. در معنایی دیگر، هرگاه از Nexus سخنی میآید، میتوان به مرکز بودن یک شخص یا یک چیز اشاره داشت. در واقع واندا برای دنیایی که خود خلق کرده و نام آن را وستویو گذاشته، یک Nexus محسوب میشود. «دنیایی که پیرامون او شکل گرفته و حول او میچرخد»؛ دقیقا همان مضمونی که از جملهی راوی برداشت میشود. اگر بخواهیم سفری به دنیای کمیک بوکهای مارول و جستجوی نام Nexus در آن داشته باشیم، با مفهوم نکسوس بودن آشنا میشویم. نکسوس در کمیک بوکهای مارول به کسی گفته میشود که میتواند واقعیت را فریب دهد. منطقی است، نه؟ تمام این مضامینی که از واژهی Nexus برداشت میشود، به نوعی به وضعیت واندا ربط پیدا میکند.
صبر کنید. این پایان داستان ما و این قرص عجیب و غریب نیست. اگر کمی دقت کنید، رنگ این قرص قرمز و طلایی است؛ رنگی که باز میتواند اشارهی غیرمستقیمی به رنگ لباس آیرن من داشته باشد. پیشتر ذکر کردیم که آیرن من چه تاثیر کلیدی و مهمی در زندگی واندا داشته و طبیعی است که حجم زیادی از ذهن واندا توسط این سوپرهیرو و خاطراتش مشغول شده باشد. حال نگاهی به نام کامل این قرص میکنیم. نام علمی این قرص Nexulpromocide است. از پسوند cide- این نام میفهمیم که این قرص به نوعی به مانند یک سم عمل میکند. در واقع نام کامل آن میتواند اشارهی ریزی به این نکته داشته باشد که وستویو برای واندا همچون یک سم عمل میکند و ضرر زیادی برایش به همراه دارد. در کنار نام این قرص، عدد ۱۰.۳ درصد هم به چشم میخورد. مشخص نیست این عدد چه اشارهی دقیقی دارد، اما اگر کمی تغییر در آن به وجود بیاوریم و آن را به ۱۰۳ تبدیل کنیم، به شمارهی ۱۰۳ سری کمیک بوک Avengers میرسیم؛ جایی که این گروه سوپرهیرویی محبوب با یک سنتینل (Sentinel) مبارزه میکنند. پس شاید این عدد نیز نشانهی کوچکی از ورود ارتش سنتینل به دنیای سینمایی مارول باشد. با همهی این تفاسیر، سوالی که برایمان ایجاد میشود این است که آیا واندا از زندان وستویویی که خود ساخته، آزاد خواهد شد؟ برای یافتن پاسخ این سوال باید چند هفتهی دیگر منتظر بمانیم.
نظر شما چیست؟ به نظرتان تبلیغات سریال WandaVision چه نکات پنهانی میخواهد به مخاطب بدهد؟
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید