چرا فیلم Godzilla Minus One بهتر از آثار مانسترورس است؟
1%
  • 10/10

چرا فیلم Godzilla Minus One بهتر از آثار مانسترورس است؟

وقتی ژاپنی‌ها رو دست آمریکایی‌ها بلند می‌شوند

چرا فیلم Godzilla Minus One بهتر از آثار مانسترورس است؟ ۳ ۰۴ تیر ۱۴۰۳ مقالات جانبی (سینمایی) کپی لینک

مقایسه دو فیلم Godzilla Minus One و Godzilla x Kong: The New Empire طی ماه‌‎های گذشته به موضوعی داغ در میان کاربران فضای مجازی تبدیل شده است.

گرث ادواردز (Gareth Edwards) حدوداً یک دهه پیش فیلمی جدید با محوریت گودزیلا ساخت و با مشارکت لجندری پیکچرز و وارنر روانه سینماها کرد. اگرچه نقاط ضعفی داشت، بازخوردها بطور کلی مثبت بوده و نه تنها هزینه ساخت، تبلیغات و اکران را جبران کرد، بلکه به سوددهی رسید تا شاهد شکل گیری یک فرنچایز تایتان محور (هیولامحور) باشیم که امروزه تحت عنوان مانسترورس (MonsterVerse) شناخته می‌شود. اغراق نیست اگر بگوییم موفقیت‌های فیلم Godzilla ۲۰۱۴ باعث شد توهو به فکر ساخت ریبوت جدید گودزیلا بیافتد.

توهو، خالق گودزیلا بوده و دارنده امتیار آن به شمار می‌رود. همزمان با گسترش مانسترورس، این شرکت ژاپنی فیلم‌های تایتان محور خودش را طی سال‌های گذشته ساخته و منتشر کرده است؛ فیلم‌هایی که این شرکت تولید کرده، به گونه‌ای بوده‌اند که تنها برای ساکنان سرزمین خورشید تابان جذابیت داشته و خارج از مرزها چندان مورد استقبال قرار نگرفتند. برای اثبات این ادعا می‌توان به Shin Godzilla اشاره کرد. فیلم مزبور تحسین منتقدان ژاپنی را برانگیخت اما منتقدان غربی نگاه چندان مثبتی نداشتند.

فیلم‌های مانسترورس علی‌رغم فروش خوب، مورد انتقاد گروهی از طرفداران قرار گرفته‌اند. آن‌ها عقیده دارند دو فیلم Godzilla: King of Monsters و Godzilla vs. Kong بخش قابل توجهی از تمرکز خود را روی تئوری زمین توخالی و گسترش جهان داستان (مانند کاری که مارول با فرنچایز Marvel Cinematic Universe انجام می‌دهد) قرار دادند. طرفداران همچنین تاکید دارند اتخاذ چنین سیاستی باعث شده تایتان غول آسا حضور چندان پررنگی در قاب‌ها نداشته باشد.

حضور نه چندان کافی گودزیلا و کونگ مقابل دوربین، در فیلم Godzilla x Kong: The New Empire تا حدود زیادی حل شد. دست اندرکاران تصمیم گرفتند شخصیت‌های انسانی را تا جای ممکن کنار گذاشته و بخش عمده فیلم را با زد و خورد تایتان‌های غول پیکر پر کنند. هر چند، این موضوع نتوانست جلوی انتقادات جدید را بگیرد؛ زیرا مدتی قبلتر از آمدن The New Empire به سینماها، شاهد اکرانی اثری به نام Godzilla Minus One بودیم که محصول استودیو توهو به شمار می‌رود.

فیلم Godzilla Minus One

فیلم Godzilla Minus One بیشتر روی گودزیلا تمرکز دارد

دلایل مختلفی در موفقیت Godzilla Minus One نقش داشته‌اند که یکی از آن‌ها حضور پررنگ گودزیلا در داستان فیلم بود؛ ویژگی‌ای که در فیلم‌های قدیمی‌تر مانسترورس دیده نمی‌شود. نمی‌توان با اطمینان گفت اما احتمالاً دست اندرکاران گمان می‌کردند حضور طولانی مدت گودزیلا مقابل دوربین باعث می‌شود چشم‌ها به او عادت کرده و آن ابهت و هیبت گذشته را نداشته باشد. فیلمسازان ژاپنی که اصلاً و ابداً چنین طرز فکری نداشتند، هر جا که نیاز بود از گودزیلا استفاده کردند. به همین دلیل نه تنها صحنه آغازین Godzilla Minus One روی این تایتان متمرکز است، بلکه چندین صحنه اکشن دیگر با محوریتش ساخته شده که در لوکیشن‌های متفاوت رخ می‌دهند.

اولین مواجهه با گودزیلا در فیلم Godzilla Minus One در جزیره اودو و در دل شب اتفاق می‌افتد. مواجهه بعدی، وسط اقیانوس اتفاق افتاده و اگر بگوییم این صحنه با الهام از فیلم کلاسیک و تحسین برانگیز Jaws (به کارگردانی استیون اسپیلبرگ) ساخته شده، بیراه نگفته‌ایم. در ادامه هم شاهد حمله موجود ویرانگر به شهر توکیو هستیم. علی‌رغم مواجهه‌های متعدد، مخاطب در هر بار مواجهه با گودزیلا ترس، استرس و اضطراب را با تمام وجودش حس می‌کند.

طراحی وفادارانه تایتان غول پیکر و داستانی انسانی

همانند آنجه در Shin Godzilla دیده بودیم، دست اندرکاران Godzilla Minus One ترجیح داده‌اند طراحی گودزیلا به ظاهرش در فیلم‌های قدیمی، بخصوص اولین اثر مجموعه که در سال ۱۹۵۴ میلادی اکران شد، وفادار بماند. در مقابل، دست اندرکاران آمریکایی مانسترورس ترجیح دادند ظاهری واقع گرایانه و مارمولک مانند را برای گودزیلا انتخاب کنند.

پایبندی به طراحی‌های قدیمی، جدا از برانگیختن حس نوستالژی در مخاطبان یک حُسن دیگر هم داشته است. گودزیلا‌های قدیمی طراحی‌ای شبیه به انسان داشته و این موضوع برای صورتشان هم صدق می‌کند؛ جدا از بحث نوستالژی، حالت انسانیِ قامت و صورت به مخاطب یادآوری می‌کند عامل رخ دادن بسیاری از فجایع خودش است؛ انگار که انسان در آینه به نیمه تاریک شخصیت خودش زُل می‌زند.

یکی از دیگر از نقاط مثبت، فیلمنامه بسیار قوی بود. شخصیت‌های Godzilla Minus One، بخصوص شخصیت اصلی در طول داستان عمق پیدا کرده و مخاطب بخوبی با افکارش آشنا شده و تک تک اقداماتش را درک می‌کند؛ مشابه این اتفاق برای کدام یک از شخصیت‌های انسانی مانسترورس رخ داد؟ با کدام یک توانستیم ارتباط برقرار کنیم؟ هیچ کدام! علاوه بر این، در دل داستان مفاهیم اخلاقی ارزشمندی گنجانده شده که علی‌رغم جریان داشتن در اواسط قرن بیستم میلادی، به خوبی می‌تواند مخاطب امروزی را به فکر برو ببرد.

بازیگرانی توانمند و فوق العاده

اگر سخت گیری را کنار بگذاریم، می‌توانیم بگوییم لجندری پیکچرز برای هر کدام از فیلم‌های مانسترورس به سراغ چهره‌های جدید رفت تا نقش اصلی را به او بسپارد. تقریباً همه آن‌ها قبلتر ثابت کرده بودند بازیگران توانمندی هستند اما ضعف فیلمنامه‌ها باعث شد نتوانند جلوی دوربین درخشیده و تاثیر احساسی‌ای که مدیران استودیو دنبالش بودند را در مخاطب ایجاد کنند. متاسفانه مدیران و دست اندرکاران بجای اینکه مشکل فیلمنامه‌ها را حل کرده، هر بار سراغ چهره جدیدی رفته و به همین دلیل، شاهد استمرار چندانی در تیم بازیگری نیستیم. البته این استمرار را تا حدودی در فیلم Godzilla x Kong: The New Empire می‌بینیم.

همانطور که در بخش قبلی مقاله اشاره کردیم، فیلم Godzilla Minus One اهمیت زیادی به شخصیت‌های خود، بخصوص شخصیت اصلی داده و به آن‌ها عمق می‌دهد. همچنین محصول استودیو توهو را می‌توان یک کلاس درس پیرامون آشنایی با اختلال استرسی پس از آسیب روانی (Posttraumatic Stress Disorder یا PTSD) در نظر گرفت؛ اختلالی که می‌تواند تمامی جنبه‌های زندگی فرد، حتی جنبه عاشقانه را تحت تاثیر خود قرار دهد.

توجه دست اندرکاران به فیلمنامه، شرایطی را برای ریونوسوکه کامیکی (Ryunosuke Kamiki) بوجود آورد تا عملکردی تحسین برانگیز و تاثیرگذار را از خود در جلوی دوربین به نمایش بگذارد. مخاطب حین تماشای عملکرد او به خوبی می‌تواند احساسات مختلف مانند ترس و غم را مشاهده کرده و ارتباط بگیرد. کم نقص بودن عملکرد، تنها به کامیکی خلاصه نشده و مینامی هامابه (Minami Hamabe) هم در نقش خود درخشیده است.

هر طور به بررسی دو فیلم Godzilla Minus One و Godzilla x Kong: The New Empire بنشینیم، می‌بینیم اثر ژاپنی یک سر و گردن از همتای آمرکایی خود بهتر است. هر چند، این موضوع به معنای این نیست که لجندری پیکچرز باید قید مانسترورس را بزند. همان طور که در نقد The New Empire اشاره کردم، استودیو توهو و لجندری هر کدام اهداف متفاوتی را دنبال کرده و همین هدفگذاری غیریکسان، مهمترین وجه تمایزشان است. استودیو توهو می‌خواهد تاثیرگذار باشد اما لجندری می‌خواهد فیلمی بسازد تا مخاطب پاپ کورن به دست وارد سالن سینما شده و از تماشای زد و خورد فراوان و ریزش ساختمان‌های بلند مرتبه لذت ببرد.



مطالب مرتبط

دیگران نیز خوانده‌اند

نظرات

دیدگاه خود را اشتراک گذارید
اشتراک
به من اطلاع بده
guest

3 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
View all comments