جوکر واکین فینیکس بهتر است یا جوکر هیث لجر؟
سینما در تسخیر دلقکها
گروهی از مخاطبان سینما بر این باورند که جوکر واکین فینیکس (Joaquin Phoenix) بهتر از جوکر هیث لجر (Heath Ledger) است. ولی ما به شما ثابت میکنیم که جوکر فینیکس به گرد پای جوکر لجر هم نمیرسد.
فیلم Joker قطعا یکی از موفقترین فیلمهای سال 2019 بود، هم از جهت عملکرد این فیلم در باکسآفیس و هم به خاطر تحسین منتقدان. بازی واکین فینیکس در نقش آرتور فلک (Arthur Fleck) علاوه بر اینکه به شمار طرفداران او افزود، یک جایزه اسکار هم برایش به ارمغان آورد. بدون شک، بازی فینیکس در نقش جوکر واقعا فوقالعاده است و لیاقت اینهمه تحسین و توجه گسترده را دارد. ولی ما فکر میکنیم که بسیاری از طرفداران (و حتی برخی از منتقدان) درباره خود فیلم، زیادهروی کردهاند. آنها در کمال ناباوری، اعلام کردهاند که جوکر فینیکس از جوکر هیث لجر بهتر است.
البته من مشکلی با جوکر فینیکس ندارم. ولی به نظرم هیچ خلاقیتی در شخصیتپردازی او به چشم نمیخورد. به همین دلیل و به دلایل دیگری که در این مقاله به شما خواهم گفت، فکر نمیکنم که لقب «بهترین جوکر سینما» برازنده او باشد. پیش از ورود به بحث، لازم است بگویم که هم فینیکس و هم لجر بازیگران فوقالعادهای هستند و من قصد مقایسه آنها را ندارم، بلکه میخواهم نوع شخصیتپردازی جوکر را در فیلمهایی که آنها بازی کردهاند، بررسی کنم.
جوکر ترسناک در برابر جوکر وحشی
اولین و شاید واضحترین تفاوت جوکر لجر با جوکر واکین فینیکس این است که اولی، یک تهدید بزرگ برای نظام فکری و اجتماعی مسلط بر جامعه گاتهام (Gotham) به شمار میرود و دومی، فقط یک شوخی است. جوکر لجر نیرویی از طبیعت بود که مهارناپذیر، غیر قابل پیشبینی و خطرناک مینمود. اما جوکر فینیکس چیزی به جز یک دلقک ترسو نیست. دلقک شکستخوردهای که نمیتواند کسی را بخنداند یا دچار وحشت کند.
به عنوان مثال، این صحنه از فیلم شوالیه تاریکی (The Dark Knight) را در نظر بگیرید: جوکر به سراغ روسای اوباش و خلافکاران گاتهام میرود و به آنها پیشنهاد میکند که بتمن را بکشند. او بهتنهایی وارد پاتوق آنها میشود، یک نفر را بدون هیچ واهمهای میکشد و به همه نشان میدهد که انبوهی از مواد منفجره را به خودش متصل کرده است، تا کسی دست از پا خطا نکند.
از طرف دیگر، نقطه عطف داستان در جوکر تاد فیلیپس (Todd Phillips) جایی است که جوکر به چند بانکدار ثروتمند در مترو، شلیک میکند. پل کرسی (Paul Kersey) هم، این کار را 40 سال پیش انجام داد و عملکرد او بسیار بهتر و قانعکننده از چیزی بود که مخاطبان در فیلم جوکر دیدهاند.
هیولای آشوبگر در برابر قربانی شرایط
جوکر هیث لجر، به بیان ساده، عامل هرج و مرج بود. او همه چیز را منفجر میکرد و مردم را میکشت. زیرا به قول خودش میخواست که باعث ایجاد هرج و مرج در جامعه شود. او نه شورشی بود، نه ضد قهرمان بود، نه پیرو هیچ فرقهای بود و نه دنبالهرو ایدئولوژی خاصی بود. حتی برنامهای برای انجام این کارها نداشت. باز هم به قول خودش مانند سگی بود که اتومبیلی را تعقیب میکند.
تنها چیزی که جوکر لجر به آن اعتقاد داشت، شیطانی بود که درون هر انسانی وجود دارد. او معتقد بود که هر انسانی، صرف نظر از اینکه چقدر خوب یا قایل به اخلاقیات باشد، تحت شرایط خاصی مجبور میشود به نیمه تاریک وجودش تن دهد. به همین دلیل است که او هاروی دنت (Harvey Dent) و بتمن را که دو نماد پاک سرشتی و انسانیت در گاتهام بودند، هدف گرفت.
جوکر لجر شخصیتی بود که نمیشد با او گفتوگو کرد، آزارش داد یا حتی تهدیدش کرد. وقتی بتمن سعی میکند او را بترساند، جوکر بهسادگی در مقابل او میخندد و میگوید که چیزی برای از دست دادن ندارد. به عبارت دیگر، او نیروی طبیعت بود. هیولایی بود که شرارت و هرج و مرج را در تمام شکوهش به ما نشان داد.
اما جوکر واکین فینیکس، تنها قربانی شرایط است. او اصلا ذات شروری ندارد. شهروند مطیعی است که با همه توان خود تلاش میکند تا پسری سربهراه، همسایهای مهربان و انسانی بیآزار باشد. اما شرایط جامعه، او را وادار به تخطی از تمام قوانین و ابراز خشم خود از طریق ارتکاب جنایت میکند.
نیروی ویرانگر در برابر شهروند معمولی
اگر برنامههای خدمات اجتماعی در گاتهام قطع نمیشد، اگر آرتور فلک هنوز به روانپزشک و داروهایش دسترسی داشت، اگر در عین بیگناهی از کارش اخراج نمیشد، آیا به جوکر تبدیل میشد؟ اگر معشوقه سیاهپوستش به او علاقه نشان میداد، اگر موری فرانکلین مسخرهاش نمیکرد، اگر مادرش درباره اتفاقات گذشته به او دروغ نمیگفت، آیا به جوکر تبدیل میشد؟ قطعا نه. بنابراین جوکر فینیکس هرگز نمیتواند مانند جوکر لجر، اهالی گاتهام را دچار نگرانی و وحشت کند.
زیرا متوقف کردن شخصی مانند جوکر لجر، بهآسانی ممکن نیست. به همین دلیل است که بتمن خودش را به آب و آتش میزند تا جوکر را به دام بیندازد. او حتی اخلاقیات را زیر پا میگذارد (با جاسوسی از کل شهر) و دست به اقدامات فراقانونی میزند. چون به قول آلفرد: [برای دستگیری جوکر] باید کل جنگل را بسوزانی.
اما برای متوقف کردن شخصی مانند جوکر فینیکس، تنها لازم است که بودجه برنامههای خدمات اجتماعی را افزایش دهید. یا اینکه او را به عنوان مجری یک برنامه پربیننده در تلویزیون استخدام کنید. در این صورت، آرتور مانند همه مردم شهر به زندگی ادامه میدهد. ازدواج میکند، سوار اتوبوس میشود و مثل یک شهروند نمونه مالیات میدهد.
قاتل مرموز در برابر بیمار روانی
یکی از عواملی که جوکر لجر را به یک شخصیت جذاب تبدیل میکرد، ابهام داستان اصلی بود. او اهل کجا بود؟ چگونه به جوکر تبدیل شد؟ چگونه آن زخمها بر صورتش نقش بستند؟ هیچکس در این باره چیزی نمیدانست. بنابراین نمیشد حدس زد که او کیست و چه کاری میتواند انجام دهد. دلیل جذابیت او نیز همین وجوه شخصیتیاش بود. جوکر لجر نهتنها از گذشته خود فراتر رفته بود، بلکه گاهی تعمدا درباره آن دروغ میگفت. انگار برایش مهم نیست که قبلا چه کسی بوده و فقط به آنچه اکنون هست، اهمیت میدهد.
از سوی دیگر، زندگی آرتور فلک به یک کتاب باز میماند. او پیش همه اعتراف میکند که بیماری روانی دارد. مشکلی نیست. آرتور میتواند یکی از میلیونها آمریکایی باشد که با اختلالات روانی دست و پنجه نرم میکنند و نسبت به آینده پیش روی خود، بدبین هستند. اما چنین موضوعاتی، از او یک شخصیت اسرارآمیز نمیسازند.
اینها دلایل من بود برای اینکه به شما ثابت کنم جوکر واکین فینیکس، هرگز در حد و اندازه جوکر هیث لجر نیست. شما کدام یک از این دو شخصیت را بهتر از دیگری میدانید؟
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید