سريال Money Heist بدون شک یکی از محبوبترین مجموعههای تلویزیونی معاصر است که توانسته توجه بسیاری از مخاطبین را در سراسر جهان به خود جلب کند. در حال حاضر هم فصل پنجم سریال خانهی کاغذی مراحل ساخت خود را سپری میکند.
این مجموعه در ابتدا قرار بود به عنوان یک سريال ۱۵ قسمتی از شبکه اسپانیایی زبان «آنتنا ۳» پخش شود، اما بخت و اقبال چنان با آن یار بود که تنها چند ماه بعد، نتفلیکس برای کسب امتیاز پخش آن دست به کار شد و این شبکه در اواخر ۲۰۱۷ تمام ۱۵ قسمت آن را از بستر اینترنت به تمام جهانیان عرضه کرد. موفقیت دو فصل ابتدایی (به قول سازندگانش پارت یکم) باعث شد تا در سال ۲۰۱۹ سرمایهگذاران آن آمادهی ساخت سه فصل دیگر شوند. بر اساس ادعای نتفلیکس، فصل پنجم سريال Money Heist پایان ماجراجوییهای پروفسور خواهد بود.
انتشار سریال Money Heist از اینترنت، آنهم توسط معروفترین سرویس استریم محتوای ویدیویی جهان باعث شد تا در مدتی کوتاه، تمام دنیا درگیر این سريال پرهیجان شوند. ورود سريال Money Heist به نتفلیکس دروازههای عرضهی این سریال را به مخاطبین تمام کشورهای جهان باز کرد و جذابیت آن را به تمام مردم نشان داد.
برای درک سطح محبوبیت سریال Money Heist کافی است بدانید که پخش آن از نتفلیکس تنها در هفتهی اول و در کشورهای فرانسه، ایتالیا، آرژانتین و برزیل در مجموع توسط ۳۴ میلیون خانوار دیده شد. این روند البته در دوره همهگیری کرونا و پخش فصلهای جدید مانی هایست بیشتر شد و این سريال به یکی از عوامل رشد مشترکان نتفلیکس تبدیل شد. حال سوال اصلی این است که چرا سریال Money Heist به عنوان یک مجموعهی اسپانیایی توانست تا این حد موفق شود و حتی در برابر آثار پربازدیدی مثل «سرگذشت ندیمه» (The Handmaid’s Tale) قد علم کند؟
شاید مهمترین دلیل این موفقیت، ایدهبرداریهای درست و جذاب از همهچیز باشد؛ سريال Money Heist ترکیبی از همهی ایدههای خوب هنری و سیاسی را در خود جای داده تا به یک خردهفرهنگ تبدیل شود؛ از نامگذاری تارانتینویی دزدها و نقاب «دالی» سورئالیست گرفته تا موزیک پارتیزانی «بلا چاو» (Bella Ciao) و آدرنالین نهفته در سکانسهای متعدد سریال، همگی نشانههایی از سريالی خوشساخت و کمنقص دارند.
ترکیب تمام این ایدهها باعث شد تا دزدهای سرخپوش سريال رفته رفته به یک خردهفرهنگ در جوامع مختلف تبدیل شوند و در مدتی کوتاه شبکههای اجتماعی پر از تصویر تتوهای چهرهی کاراکترهای «توکیو» و «پروفسور» شود؛ حتی کاور موسیقی «بلا چاو» بارها و بارها توسط هنرمندان حرفهای و آماتور اجرا شده و همین الان نیز میتواند آنها را از اسپاتیفای و دیگر سرویسهای استریم موسیقی شنید.
هیجان، مهمترین خصیصهی مانی هایست است؛ سریال با وجود اینکه داستانهای جانبی از ژانر درام، رمانتیک و تراژدی را روایت میکند، اما همچنان به بدنهی اتفاقات اصلی خودش وفادار مانده و در هیچیک از قسمتهایش به مخاطب اجازه نمیدهد که موضوع مهمتر یعنی همان سرقت و درگیری دزدها با پلیس را فراموش کند. شاید به جرئت بتوان گفت که فصل چهارم Money Heist آنهم پس از ورود کاراکتر «گاندیا» سطح هیجان سريال را به اوج رساند.
سریال سعی میکند تا هر آنچه در دست دارد را به بهترین شکل ممکن به کار گیرد تا حتی برای یک لحظه هم مخاطب چشم از اتفاقات آن برندارد. داستان به گونهای است که روند خطی آن در ریتم متناوب اتفاقات متعدد گم میشود و هر چه بیشتر داستان جلو میرود، اتفاقات دلهرهآور و جذابتری به استقبال مخاطب میآیند. خوشگذرانی و بیبندوباریهای «توکیو» و عشق ممنوعش با «ریو»، ماجرای درام و رمانتیک «دنور» با «مسکو» و «استکهلم» و حادثهی تراژیک «نایروبی» و قول و قرارهایش برای داشتن فرزندی نابغه که فقط پروفسور از آن خبر داشته و در فصل چهارم مانی هایست متوجه آن میشویم، همگی جزیرههایی کوچک در اقیانوس اتفاقات رخ دادهی داستان سریال هستند که هر یک از آنها به شکلی متفاوت و در سبکی خاص ذهن مخاطب را به خود درگیر میکنند.
سریال Money Heist تلاش دارد تا به سبک کوئینتین تارانتینو هیجان را به مخاطب خود القا کند
سریال Money Heist تلاش دارد تا به سبک کوئینتین تارانتینو هیجان را به مخاطب خود القا کند. ایدهی نامگذاری دزدها، آن هم توسط طراح نقشهی سرقت اولین بار در فیلم «سگهای انباری» (Reservoir Dogs) تارانتینو به کار گرفته شد؛ در این فیلم، هر یک از دزدها با یک رنگ مشخص شناخته میشدند که طراح نقشه برای آنها انتخاب کرده بود. همین ایده در سریال Money Heist تبدیل به نام شهرها شد و آقای سفید، نارنجی و صورتی به توکیو، دنور و برلین تبدیل شدند. البته شیوهی نامگذاری، تنها ایدهبرداری سریال Money Heist از آثار تارانتینو نیست؛ سريال در بسیاری از قسمتها دقیقا به همان سبک فیلمهای تارانتینویی به سیم آخر میزند و سکانسهای هیجانآور و پرآشوب را به ذهن و روح مخاطب خود تزریق میکند. برای مثال تارانتینو عاشق صحنههایی است که در آنهمه تفنگ را به سوی دیگری نشانه گرفته و آمادهی شلیک هستند؛ این سکانس در فیلمهایی مثل «سگهای انباری»، «بیل را بکش» (Kill Bill) و «هشت نفرتانگیز» (The Hateful Eight) به کار گرفته شده و البته سریال Money Heist هم در درگیریهای بین دزدها با یکدیگر از آن استفاده میکند. مثال دیگر اینکه در «بیل را بکش» کاراکتر عروس سوار بر یک موتور پرشی به قلب دشمن خود میرود و حالا «توکیو» در سریال Money Heist نیز با یک موتور و دقیقا به همان شیوه دل به دریا میزند و دوباره به جمع همتیمیهایش بازمیگردد.
اگر از این دست مثالها بگذریم، قهرمان جلوه دادن دزدها را نیز میتوان یکی از ایدهبرداریهای دیگر و البته خوب سریال Money Heist از سینمای تارانتینو دانست؛ در سکانسی از «حرامزادههای لعنتی» (Inglourious Basterds) کاراکتر «گروهبان راشتمن» چنان قهرمانانه آمادهی مرگ میشود که مخاطب برای لحظاتی، نازی بودن و وفاداری او به هیتلر را فراموش میکند. سریال Money Heist نیز از همین ایدهی سینمایی استفاده کرده و عمل ناپسندیدهی دزدهای خودش را به شکلی قهرمانپرورانه توجیه کرده است. مخاطب در طول تماشای سریال به سادگی فراموش میکند که پروفسور و تیم تحت مدیریتش هرچقدر هم که نابغه و اخلاقمدار باشند، همچنان دزد هستند. مانی هایست، دزدی و سرقتِ کاراکترهای اصلی خود را اینگونه توجیه میکند که آنها هیچ پولی از شهروندان نمیدزدند، بلکه با چاپ پول در ضرابخانه، در حقیقت از دولت اسپانیا و البته تمام کشورهای عضو حوزهی یورو دزدی میکنند. البته این موضوع در پارت دوم سریال کمی پیچیدهتر میشود؛ چرا که گروه سارقین سريال به پشتوانهی پول اسپانیا دستبرد میزنند.
سريال Money Heist را میتوان یک جنبش سیاسی، اعتراضی و حتی آنارشیست علیه نظامهای سرمایهداری دانست که ماجرای دزدهایی را تعریف میکند که به سبک رابینهود به دنبال سرقت پول از ثروتمندان و پخش کردن آن میان مردم عادی جامعه هستند. همین موضوع برای بسیاری از جنبشهای مدنی به یک ایدهی ناب تبدیل شد؛ در جریان اعتراضهایی در کشور پورتوریکو معترضین لباسهای یکتکهی قرمز رنگ همراه با ماسک دالی را پوشیدند و علیه «ریکاردو روسلو» و همقطارانش شعار میدادند.
در مرداد ماه ۱۳۹۷ نیز دزدان مراکشیتبار با همین لباسهای قرمز و ماسک دالی دست به سرقت ۱۵ هزار دلاری از یک هتل در شهر «نانت» فرانسه زدند؛ نکتهی جذابتر آنکه نقشهی آنها تقلیدی پیشپاافتاده از ایدههای نوآورانهی پروفسور بود که در آن تلاش کردند تا گروگانها را با خود همراه سازند. البته این گروه سارق در مدت کوتاهی توسط پلیس دستگیر شدند. در آرژانتین نیز سریال Money Heist آنقدر محبوب شد که پدر و مادرها نام «توکیو» و «دنور» را برای فرزندان تازه به دنیا آمدهی خود انتخاب میکنند و در فرانسه نیز لباسهای قرمز و ماسک دالی برای اعتراض به دولت فرانسه در کنار اعضای «جلیقه زردها» دیده میشود.
موسیقی «بلا چاو» مهمترین نشانهی سیاسی بودن این سریال است؛ «بلا چاو» ترانهای است که پارتیزانهای ایتالیایی در دوران جنگ داخلی و در طول مبارزه با دولت فاشیستی میخواندند. حال سريال اسپانیایی مانی هایست، همین ترانهی ایتالیایی را با تنظیم جدید و حماسیتر برای عدهای سارق بانک به کار گرفته تا آنها را به عنوان مبارزانی علیه سرمایهداران امروزی معرفی کند. شاید سريال با جای دادن همین ترانه تلاش کرده تا دزدهای داستان خودش را با پارتیزانها و دولت اسپانیا را با فاشیستهای دههی ۱۹۴۰ ایتالیا همسطح کند.
سريال Money Heist در نام واقعی خود نیز از ایهامی سیاسی استفاده کرده؛ عبارت «خانهی کاغذی» (La casa de papel) از یک طرف اشاره به بانکها و ساختمانهایی دارد که در آنها اسکناسهایی با ارزش مالی نگهداری میشوند و از طرف دیگر، نشان از جایگاه بیثبات پول در جامعه دارد. نام سريال را میتوان اینگونه برداشت کرد که سرمایهای که ثروتمندان را از دیگر انسانها جدا کرده، کاغذهایی هستند که با برشها و طرحهای زیبا ساخته شدهاند و اگر اسکناسها از بین بروند، دیگر هیچ تفاوتی میان ثروتمندان و فقرا باقی نمیماند. سریال Money Heist با همین ایدهی «ضد سیستم» خود توانسته تحسین و توجه بسیاری از افراد و دیدگاههای سیاسی در جهان را به خودش جلب کند و داستان خودش را از یک سرقت ساده از بانک، به استعارهای انتزاعی از جنبشهای مدنی در جوامع مختلف تعمیم دهد. سريال با همین دیدگاه انتزاعی توانسته اعتراض مدنی خودش را فراتر از آنچه برای مخاطب اسپانیایی جذاب است بیان کند و بسیاری از مردم در کشورهای مختلف جهان را با خود همصدا کند.
سازندگان مانی هایست هرگز نمیگذارند که دل کسی برای کاراکترها تنگ شود
از دیگر نکات جذاب سریال Money Heist این است که هرگز با کاراکترهای خودش خداحافظی نمیکند. در حقیقت سازندگان مانی هایست هرگز نمیگذارند که دل کسی برای کاراکترها تنگ شود. کاراکترها حتی پس از مرگ نیز همچنان در روند داستان تأثیر دارند و سريال با نشان دادن فلشبکهای متعدد، ماجرایی از آنها را برای مخاطب تعریف میکند. این موضوع، نشان از شخصیتپردازی فوقالعادهی داستان مانی هایست دارد که باعث میشود تا مخاطب در طول تماشای سریال با تمام کاراکترها در ارتباط باشد.
شاید پروفسور به عنوان مغز متفکر نقشهی سرقت و توکیو به عنوان راوی داستان نقش پررنگتری در داستان داشته باشند، اما حقیقت این است که سریال Money Heist تمام تلاش خود را کرده تا هیچیک از کاراکترها از ذهن مخاطب فراموش نشوند. سریال همیشه برای این موضوع ترفندی خاص دارد و از آن طریق شخصیتهای بیشتری را به بیننده معرفی میکند.
ترفند دیگر مانی هایست برای جذاب نگهداشتن داستان، ایجاد سوالهای بنیادی و دلهرهآور در هر یک از قسمتها است. هر چه بیشتر قسمتها جلوتر میروند، سوالهای بیشتری برای مخاطب مطرح میشود تا برای تماشای قسمتهای بعدی و دریافت پاسخهای بیشتر تشنهتر شود. شاید مهمترین نمونهی استفاده از این ترفند، آنهم پیش از مانی هایست را بتوان به سریال پرآوازهی «جی جی آبرامز» یعنی «لاست» (Lost) مربوط دانست. مهمترین ترفند لاست برای تشویق مخاطب به تماشای تمام ۱۲۱ اپیزود این سریال، ایجاد سوالهای بنیادی بود و مخاطب هر چه قسمتهای بیشتری را تماشا میکرد، با سوالهای مهمتر و پیچیدهتر مواجه میشد و درنهایت برای تماشای ادامهی داستان مشتاقتر میشد.
از طرف دیگر لاست رفته رفته با معرفی کاراکترهای بیشتر و روایت وضیعت گذشته و حال آنها مخاطب را غرق در زندگی پیچیدهی شخصیتهای خود میکرد. البته استراتژی لاست در بخشهای پایانی با شکستی بزرگ مواجه شد، چراکه نتیجهگیریهای نشان داده شده در فصل ششم، قدرت قانع کردن مخاطب را نداشتند و درنهایت با انتقاد بسیاری از بینندگان همراه شدند. در این میان، مانی هایست ترفند کنجکاو نگهداشتن مخاطب را با عبرت از لاست به شکلی درست و اصولی به کار گرفته است. این سریال اسپانیایی همچنان در تلاش است تا با کنجکاو نگهداشتن مخاطب برای دیدن نتیجهی سرقت در حال انجام و سرنوشت تک تک کاراکترها داستان خودش را به شکلی جذاب روایت کند.
مهمترین سوالهای بزرگ سریال که در پایان فصل چهارم بیپاسخ باقی میمانند به سرنوشت «گاندیا» و درنهایت نتیجهی کلی سرقت در حال انجام مربوط هستند. مانی هاست تا پایان فصل چهارم آنقدر در ایجاد پرسش و ارائهی پاسخهای منطقی موفق بوده که مخاطب با اعتماد و اطمینان کامل آمادهی تماشای فصل پنجم شده است.
«آلکس پینا» تهیه کننده و سازندهی این سریال در مورد فصل سوم و چهارم نیز این موضوع را تایید کرده است؛ او طی مصاحبهی خود در مورد بخش دوم سریال که در جریان همهگیری کرونا از نتفلیکس پخش شد، فصلهای آخر را «اکسیژن دمیده شده در دنیای پراضطراب امروز» نامید و با اشاره به سوالهای ایجاد شده و هیجان متناوب داستان سريال، آن را شبیه به یک «ترن هوایی شهربازی» دانست که هیجان را به مخاطبین القا میکند و باعث میشود تا برای مدتی هم که شده، اتفاقات تلخ مربوط به شیوع کرونا را فراموش شود.
سريال Money Heist مجموعهای است که با جای دادن درست و بهجا از همهچیز در خود توانسته همهی افراد از اقشار مختلف جوامع را به تماشای خودش جلب کند. این سريال ماجرای سرقت از بانک را با هیجان تمام روایت میکند، اما این تنها خصیصهی مثبت سريال نیست و داستان آن همچنان با همراه داشتن اعتراضهای مدنی، شخصیتپردازی خوب و ترفندهای متعدد برای پیدا کردن پاسخ سؤالات داستان تلاش دارد تا مخاطبین بیشتری برای خود دست و پا کند. جذابیتی که در سریال Money Heist نهفته، لزوماً به سلیقه مردم در محدودهی جغرافیایی خاص محدود نمیشود و همچنان این سریال میتواند با ادامه دادن داستان خود، تعداد بینندههایش را در سراسر جهان افزایش دهد.
با این وجود، به نظر میرسد که سازندگان و سرمایهگذاران این مجموعهی خوشساخت تصمیم دارند تا آن را در اوج نگه دارند و تلاشی برای ادامه دادن تجاری سريال Money Heist به شکلی که در بسیاری از سریالهای موفق دیده شده ندارند. سازندگان سریال تاکنون بر این ادعا هستند که فصل پنجم مانی هایست آخرین فصل از این سریال پرآوازه خواهد بود و پس از آن دیگر قرار نیست داستان ماجراجوییهای پرفسور و تیم تحت نظارتش ادامه پیدا کند.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید