چرا لباس ابرقهرمانان در هر فیلم یا سریال تغییر میکند؟
همه چیز با MCU آغاز شد!
تغییر مکرر لباس ابرقهرمانان طی سالهای اخیر به اتفاقی معمول در سینما و همچنین تلویزیون تبدیل شده و شخصیتهای محبوب تقریباً در هر اثر شکل و شمایل جدیدی دارند.
استودیوهای آمریکایی در حال حاضر علاقه زیادی به کمیک بوکهای ابرقهرمانی داشته و مشغول ساخت فیلم یا سریال بر اساس آنها هستند. همین موضوع هم باعث شده سینما طی سه دهه گذشته شاهد شکل گیری دنیای سینمایی مارول (Marvel Cinematic Universe)، دنیای سینمایی توسعه یافته دی سی (DC Extended Universe) و سری فیلمهای مردان ایکس (X-Men) باشد.
با گسترش فرنچایزهایی که با محوریت ابرقهرمانان ساخته میشوند، ترندی جدید در سینما شکل گرفته است: تغییر مکرر لباس ابرقهرمانان. به بهانه نزدیک شدن به اکران The Marvels تصمیم گرفتیم دلیل شکلگیری چنین ترندی را بررسی کرده و نگاهی خلاصه وار به تاریخچهاش بیاندازیم. چون قسمت دوم کاپیتان مارول سه شخصیت اصلی داشته و هر سه آنها در مقایسه با آثار پیشین لباسی جدید به تن دارند.
لباس جدید، اسباب بازی جدید
مارول اینترتینمنت گروپ در دهه ۹۰ میلادی بخشی از سهام دو شرکت به نامهای Fleer و Toy Biz را خریداری کرد که اولی در حوزه کارت بازی (مانند کارتهایی که در دهه ۸۰ در ایران محبوب بود) و دومی در حوزه تولید اسباب بازی فعالیت داشت. خرید آن دو شرکت به مارول اجازه داد بر اساس کمیک بوکها یا اقتباسهای سینمایی و سریالیای که با محوریت شخصیتهایش ساخته میشد، اسباب بازی و مجسمه تولید کرده و روانه بازارهای جهانی کند.
مارول اینترتینمنت گروپ و توی بیز در سال ۱۹۹۸ میلادی ادغام شده و مارول اینترپرایز را تاسیس کردند؛ شرکتی که مدتی بعد مارول اینترتینمنت نام گرفت و باعث شد تولید اسباب بازی به یکی از مهمترین بخشهای ماشین پولسازی مارول تبدیل شود. به بیان دقیقتر، درآمد حاصل از فروش اسباب بازیها بقدری زیاد بود که شرکت آمریکایی موفق شد Marvel Studios را تاسیس کند؛ اتفاقی که باعث شد امروزه فرنچایز چندرسانهای MCU وجود داشته باشد.
دی سی اینترتینمنت دیگر نام فعال در حوزه کمیک بوک بوده و برخلاف مارول زیرمجموعهای با هدف تولید اسباب بازی ندارد. این شرکت در سال ۲۰۰۰ میلادی یک قرارداد همکاری با Mattel امضا کرد و به آن اجازه داد بخش عمده اسباب بازیها را تولید کند. در صورتی که نمیدانید، متل همان شرکتی است که Barbie و Hot Wheels را خلق کرده است.
همانطور که در پاراگرافهای پیشین اشاره شد، تولید اسباب بازی و عروسک برای شرکتهای کمیک بوکی سود سرشاری داشته و طبیعی است که آنها بخواهند لباس ابرقهرمانان را تقریباً در هر فیلم تغییر بدهند؛ زیرا لباس جدید به تولید اسباب بازی و عروسک جدید منجر شده و نهایتاً دلارهای بیشتری وارد جیب مدیران میشود.
رابطه شرکتهای کمیک بوکی و تولیدکنندگان اسباب بازی معمولاً یک طرفه است. به بیان دیگر، استودیوها لباس جدید ابرقهرمان را طراحی کرده و سپس از شرکت تولیدکننده اسباب بازی میخواهند محصولاتی را بر اساس آن بسازند. با این حال، استثناهایی وجود دارد. نمونهاش، فیلم Batman & Robin است که بخاطر دخالتهای شرکتهای تولیدکننده اسباب بازی به یک شکست بزرگ در تاریخ سینما تبدیل شد.
در صورتی که ماجرای فیلم Batman & Robin را نمیدانید، شرکتهای تولیدکننده اسباب بازی آن زمان وارنر را تحت فشار قرار دادند تا مجموعاً شش ابرقهرمان (بتمن، رابین و بتگرل) و ابرشرور (مستر فریز، پویزن آیوی و بین) در داستان حضور داشته باشند. هدف آنها، تولید آیتمهای بیشتر و دستیابی به ارقام بالاتر در زمینه فروش بود.
لباسها بازتاب دهنده رشد شخصیتی هستند
فروش بیشتر اسباب بازی و عروسک، تنها دلیل شرکتها برای تغییر مداوم لباس ابرقهرمانان نیست. لباسها گاهی اوقات بازتاب دهنده شرایط روحی و روانی کاراکترها بوده و به مخاطب کمک میکنند تا درک بهتری نسبت به تحول شخصیتی داشته باشند. برخی اوقات هم دلیل تغییر لباس را باید در داستان جستوجو کرد. در ضمن، اگرچه ابرقهرمانان DC Extended Universe هم با هر فیلم جدید لباس جدیدی به تن میکنند، این موضوع بیشتر از همه در فیلمهای مارول دیده میشود.
یکی از شاخصترین مثالها، آیرون من (Iron Man) است. او در انتهای فیلم Iron Man 3 تمامی زرههای پیشرفتهای که ساخته بود را نابود کرد. آن زرهها تنها ابزارهای نظامی پیشرفته برای مقابله با تهدید نبودند، بلکه بخشی از هویت تونی استارک و همچنین یادآور رنجها و دردهای گذشته بودند. او که تصمیم گرفته بود از گذشته فاصله گرفته و زندگی جدیدی را آغاز کند، در اولین قدم همه زرهها را نابود کرد تا گذشته تاریکش همراه با آنها محو شود.
مثال دیگر، پیتر پارکر است. او در فیلم Spider-Man: Far From Home با استفاده از تجهیزات استارک لباسی جدید برای خود میسازد؛ ساخت یک لباس آن هم به تنهایی، بازتابدهنده مستقل شدن پیتر پارکر بوده و تاکید دارد این شخصیت حالا آماده است تا بدون کمک تونی استارک با چالشی بزرگ روبرو شود. یا در همین فیلم، او لباسی مشکی رنگ به تن میکند تا کسی متوجه نشود مرد عنکبوتی (Spider-Man) به اروپا آمده است. در غیر این صورت، ممکن بود هویتش لو رفته و جان عزیزترین افراد زندگیاش به خطر بیافتد.
به عنوان مثال سوم، به سراغ استیو راجرز یا همان کاپیتان آمریکا میرویم که از The Avengers تا Avengers: Endgame مسیری پر فراز و نشیب را طی کرد؛ مسیری که افکار و عقایدش را تحت تاثیر قرار داد. او در پی اتفاقاتی که در Captain America: Civil War رخ داده بود، تصمیم گرفت ستاره را از روی لباسش حذف کند: اقدامی که نشان میدهد دیگر هیچ گونه وابستگیاش به سرزمینش ندارد.
تغییر لباس ابرقهرمانان تنها به همین سه مورد خلاصه نمیشود. دکتر استرنج پس از اینکه به مهارت بیشتر در جادوگری رسید، لباس خود را تغییر داد. محافظان کهکشان (Guardians of the Galaxy) پس از اینکه Knowhere را به سکونتگاه تبدیل کردند، لباسی یکدست پوشیدند که نشاندهنده اتحادی قدرتمند بینشان است. حتی اسکارلت ویچ (Scarlt Witch) هم تغییر لباس را در Doctor Strange: Multiverse of Madness تجربه کرد تا تبدیل شدن او به ابرشرور، نمود ظاهری داشته باشد.
رونمایی مکرر لباسهای جدید یک اتفاق جدید در سینما است
تغییر لباس ابرقهرمانان اتفاق جدیدی بوده و تا قبل از اینکه فرنچایزهای چندرسانهای MCU و DCEU شکل بگیرند، جایگاهی در سینما یا تلویزیون نداشت. اینکه بگوییم ابرقهرمانان در دهه ۹۰ میلادی و اوایل قرن بیست و یکم تنها یک لباس را به تن میکردند، اشتباه است، بلکه لباسهایشان دچار تغییراتی جزئی میشد؛ تغییراتی که معمولاً در راستای راحتتر بودن و آزادی عمل بیشتر بازیگران سر صحنه فیلمبرداری رخ میداد.
فاکس قرن بیستم بیش از دو دهه پیش سری فیلمهای مردان ایکس را پایه گذاری کرد. بازیگران این آثار در X-Men، X2: X-Men United و X-Men: The Last Stand لباسهای چرمی و مشکی رنگی را به تن میکنند که در صورت نادیده گرفتن تفاوتهای جزئی، بسیار شبیه بهم هستند. این موضوع در فیلم Fantastic Four و Fantastic Four: Rise of the Silver Surfer هم به وضوح قابل مشاهده است. به این موارد میتوان سری فیلمهای Blade با نقش آفرینی وسلی اسنایپس و سری فیلمهای سوپرمن با نقش آفرینی کریستوفر ریو را هم اضافه کرد.
سخن پایانی
دو دهه پیش، وقتی فیلمهای ابرقهرمانی مارول و دی سی هنوز به محبوبیت امروز نرسیده بودند، استفاده از لباسهای تکراری در فیلمهای مختلف منطقی بود؛ زیرا استفاده مکرر از طراحی مشابه میتوانست مسیر رسیدن به شهرت را برای یک کاراکتر هموارتر کند. دقیقاً مانند یک برند محصولات ورزشی یا مواد غذایی که در ابتدای فعالیت خود سعی میکند از هویت بصری منحصربفرد و ثابتی در محصولاتش بهره ببرد.
حالا که فیلمهای ابرقهرمانی از محبوبیت بسیار بالایی برخوردار بوده و کمتر کسی هست که با آنها آشنایی نداشته باشد، کاملاً طبیعی است که لباس ابرقهرمانان در هر فیلم تغییر کند تا شرکتهای سازنده از طریق تولید محصولات مرتبط (اسباب بازی و عروسک) به سود بیشتری برسند. از همین رو، بنظر نمیرسد طی سالهای آینده تغییری در این ترند به وجود بیاید.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید