حدود دو سال از آخرین باری که در دنیای سینمایی مارول (Marvel Cinematic Universe/MCU) ثانوس را دیدیم میگذرد و خیلی وقت است که حماسهی ابدیت (Infinity Saga) دیگر وجود ندارد. اما با وجود پایان یافتن سه فاز نخست MCU، سوالات و ابهامات زیادی دربارهی دنیای مارول وجود دارد که در اعماق ذهنمان شناورند. در مقالهی امروز قرار است به یکی از این سوالات بپردازیم؛ سوالی که ریشه در قدرت زیاد آنتاگونیست اصلی حماسهی ابدیت دارد. چرا ثانوس (Thanos) به آزگارد (Asgard) حمله نکرد؟ البته دست نگهدارید. پیش از آنکه به پاسخ این سوال بپردازیم، باید بگویم این مقاله بخشهایی از فیلمهای سه فاز نخست دنیای سینمایی مارول را اسپویل خواهد کرد؛ پس اگر تا کنون فیلمهای مارول را تماشا نکردید، بهتر است سری به «راهنمایی تماشای فیلم و سریالهای دنیای سینمایی مارول» بزنید. اگر هم نگرانی بابت اسپویل شدن ندارید، با ما همراه باشید تا ببینیم چرا ثانوس با وجود در اختیار داشتن ارتشی بزرگ و شکستناپذیر هرگز به آزگارد حمله نکرد.
از اولین حضور ثانوس هیچ شخصیتی به این اندازه برای سوپرهیروهای مارول دردسر نساخت
ثانوس بدون شک مخربترین و خطرناکترین دشمن انتقامجویان (Avengers) در سه فاز نخست دنیای سینمایی مارول بود؛ شخصیتی که از همان ابتدا در فیلم The Avengers سال ۲۰۱۲ در چند ثانیه به طرفداران معرفی شد. برنامهریزی بلندمدت دیزنی (Disney) برای مارول، ثانوس را در مرکز توجه آنتاگونیستهای مارول قرار میداد تا سرانجام در دو نسخهی آخر سری فیلمهای Avengers بالاخره خودی نشان داد و به صورت مستقیم وارد نبردی سرنوشتساز با انتقامجویان شد. از اولین حضور این شخصیت در MCU، هیچ شخصیتی به اندازهی ثانوس برای سوپرهیروهای مارول دردسر ایجاد نکرد و همیشه ارتباطی بین او و دیگر آنتاگونیستهای مارول وجود داشت. ثانوس نه تنها خود از مهارتهای زیادی برخوردار بود، بلکه ارتش قدرتمندی نیز به همراه داشت. این تایتان دیوانه در راه به رستگار رساندن دنیا به سیارات زیادی حمله کرد و جمعیت بسیاری را از بین برد. اما با کمی دقت، متوجه میشویم یک سرزمین معروف در لیست سرزمینهایی که ثانوس به آنان حمله کرده، وجود ندارد؛ آزگارد. آزگارد هیچگاه مورد حملهی مستقیم و غیر مستقیم ثانوس قرار نگرفته است.
آزگارد برای طرفداران اسطورهشناسی نورس معنای زیادی دارد. این مکان، یک سرزمین مقدس است که خدای خدایان، اودین (Odin)، در آن حمکرانی میکند. در دنیای سینمایی مارول نیز شاهد حضور این شخصیت هستیم. اودین پادشاه آزگارد و آزگاردیان است. او دو پسر به نامهای ثور (Thor) و لوکی (Loki) دارد که هر دو خدا هستند؛ یکی خدای آذرخش و دیگری خدای شر. پس از پایان فاز نخست دنیای سینمایی مارول که با شکست لوکی از گروه انتقامجویان همراه بود، او به همراه سنگ فضا به آزگارد منتقل شد. فراموش نکنیم در پشت پردهی حملهی لوکی به زمین نیز ثانوس حضور داشت و به عبارتی میتوان گفت دلیل نبرد بزرگ نیویورک نیز به شخص ثانوس بازمیگردد. ابهام قضیه اینجاست که چرا با وجود آنکه ثانوس در راه کسب سنگهای ابدیت بود و تک تک سیارات کهکشان را زیر و رو میکرد تا آنان را به دست آورد، زمانی که لوکی و سنگ فضا در آزگارد حاضر و آماده بودند، به آنجا حمله نکرد؟ چه چیزی مانع این اتفاق شده بود؟
شاید بتوان پاسخ این سوال را در یک کلمه خلاصه کرد؛ اودین. اودین که از بزرگترین و قدرتمندترین شخصیتهای تاریخ MCU محسوب میشود، تقریبا تنها کسی بود که در زمان حیاتش میتوانست رو در روی ثانوس قرار بگیرد و او را شکست دهد. اگر یادتان باشد این اودین بود که ۹ قلمرو را تصرف کرد. با نگاهی به حرفهایی که هلا (Hela) در Thor: Ragnarok زد، اودین حتی پیش از تصرف ۹ قلمرو به دنبال جمعآوری سنگهای ابدیت بوده تا این اشیای ارزشمند به دست شخص خبیثی نیفتد و بتواند به خوبی از آنان محافظت کند. اودین به قدری به این ایده مصمم بود که حتی یک مجسمه از دستکش مخصوص سنگهای ابدیت نیز ساخته بود و در آزگارد نگهداری میکرد. اما اشتیاق اودین به جمع کردن سنگهای ابدیت هیچگاه به نتیجه نرسید. او همیشه مسئولیتپذیری زیادی داشت و به هر قیمتی که بود سعی میکرد با تمام وجودش از خانوادهی خود محافظت کند. حتی لوکی که خسارتهای زیادی به آزگاردیان زد نیز همیشه جایگاه خاصی در بین فرزندان اودین داشت و هرگز توسط خدای خدایان طرد نشد.
حضور شخص اودین در آزگارد یکی از مهمترین دلایلی بود که ثانوس هرگز به این سرزمین حمله نکرد
اهمیت زیاد اودین به فرزندانش را میتوان یکی از نقاط ضعف او دانست. اگر اودین چنین خصوصیتی نداشت بدون شک پروندهی جمعآوری سنگهای ابدیت را با موفقیت بسته بود و خیال همه راحت میشد. اما حتی با وجود آنکه این ایده به نتیجه نرسید، آزگارد همیشه برای مقابله با قدرتمندترین خطرهایی که آن را تهدید میکرد، آماده بود. از استحکامات نظامی گرفته تا سربازانش، همیشه همهچیز آمادهی دفاع از آزگارد بود. ظاهرا حتی اودین هم احتمال میداد که روزی شاید فکر حمله به آزگارد در ذهن ثانوس جرقه بزند. به نظر میرسد آمادگیهای دفاعی آزگارد و حضور شخص قدرتمند و مقدسی همچون اودین در آن، یکی از مهمترین دلایلی بود که ثانوس به آزگارد حمله نکرد.
با همهی این تفاسیر، یک نکتهی حائز اهمیت دیگر نیز وجود دارد. میدانیم که در اسطورهشناسی نورس مفهوم رگناروک و آخرالزمان رویدادی است که نمیتوان از آن چشمپوشی کرد. حتی شخص اودین نیز از سررسیدن آخرالزمان آگاه بود. شاید بتوان گفت ثانوس نیز با قضیهی رگناروک آشنایی داشت و ترجیح میداد سرنوشت کار آزگارد را یکسره کند تا او با ارتشش هجومی ریسکی به این سرزمین داشته باشد. همانطور که دیدیم این اتفاق نیز افتاد و رگناروک آزگارد را از بین برد. در ادامه پس از مرگ اودین، سفینهی بیدفاع آزگاردیان توسط ثانوس و ارتشش مورد حمله قرار گرفت و بخش عظیمی از مردم آن سرزمین کشته شدند. تمام این دلایل و تفاسیر، ارزش و درایت ثانوس را بیشتر و بیشتر مشخص میکند. بدون شک مشخص است که از همان ابتدا با سوپرویلنی عادی و کلیشهای طرف نبودیم و ثانوس برای تک تک اقداماتش برنامهی بلندمدتی در سر داشت. در آخر نیز دیدیم سیاست و برنامههای ثانوس به نتیجه رسید و این سوپرویلن توانست نیمی از جمعیت جهان را با یک بشکن ساده از بین ببرد.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید