چرا فیلم سینمایی زودیاک یکی از بهترین فیلمهای دیوید فینچر است؟
فیلمی که دست کم گرفته شد
فیلم سینمایی زودیاک (Zodiac) یک شاهکار بهیادماندنی در فیلمشناسی دیوید فینچر است که در زمان خود به اندازه کافی، مورد توجه قرار نگرفت. بیایید ببینیم که چرا زودیاک، قدرندیدهترین فیلم دیوید فینچر به حساب میآید.
دیوید فینچر، بدون اغراق، یکی از خلاقترین کارگردانان قرن بیست ویکم است. او کار خود را با ساخت مجموعهای از موزیک ویدیوهای پرتحرک و هیجانانگیز شروع کرد. فینچر که تا سال 1992 در حدود 53 موزیک ویدئو ساخته بود، بالاخره برای کارگردانی یک فیلم بلند به نام Alien 3 انتخاب شد. این فیلم، اولین قدم دیوید فینچر برای ورود به سینما بود و طبیعتا فیلم موفقی از آب درنیامد به طوری که طرفداران سری Alien را کاملا ناامید کرد. ولی در ادامه، فینچر موفق به ساخت فیلمهای شاهکاری شد که شکست سنگین فیلم Alien 3 را جبران کردند.
امروزه او به عنوان یک کارگردان جاه طلب شناخته میشود. فیلمهای فینچر که عمدتا آثاری مهیج (تریلر) و روانشناختی هستند، تا کنون 40 نامزدی اسکار را برایش به ارمغان آوردهاند. برخی از معروفترین فیلمهای او عبارتند از: هفت (Se7en)، بازی (The Game)، باشگاه مشت زنی (Fight Club)، دختر گمشده (Gone Girl)، شبکه اجتماعی (Social Network) و قاتل (The Killer) که جدیدترین فیلم اوست. علاوه بر این، دو قسمت از سریال خانه پوشالی (House of Cards) و دو قسمت از سریال Mindhunter نیز توسط دیوید فینچر کارگردانی شدهاند.
فیلم سینمایی زودیاک در مورد کیست؟
این فیلم، معمای حلنشده قاتلی به نام زودیاک را روایت میکند که متهم اصلی یک رشته از قتلهای وحشیانه بود. قتلهایی که در دهههای 1960 و 1970 در منطقه خلیج سانفرانسیسکو اتفاق افتاد. فیلم زودیاک، عملکرد ضعیفی در باکسآفیس سال 2007 داشت و متحمل شکست سنگینی شد. در نتیجه، زیر سایه فیلمهایی نظیر Se7en و باشگاه مشت زنی قرار گرفت. به همین دلیل، این فیلم معمولا اولین فیلمی نیست که طرفداران سینما هنگام صحبت درباره دیوید فینچر به آن فکر میکنند و میتوان آن را قدرندیدهترین اثر سینمایی فینچر دانست.
زمانی که زودیاک برای اولینبار در بهار سال 2007 به اکران رسید، کاملا برخلاف انتظارها عمل کرد و به بمب باکسآفیس تبدیل شد. هزینه تولید فیلم در حدود 65 میلیون دلار بود، در حالی که میزان فروش آن در گیشه از 84 میلیون دلار فراتر نرفت. این فیلم اگرچه مورد تحسین و توجه منتقدان قرار گرفت، اما حقیقت این است که توان برقراری ارتباط با مخاطبان را نداشت. بنابراین به عنوان فیلمی شکست خورده شناخته شد، به قعر جدول باکسآفیس سقوط کرد، از فهرست نامزدهای اولیه اسکار خارج شد و همچنین اعضای آکادمی به آن بیاعتنایی کردند.
گفته میشود دلیل اینکه فیلم سینمایی زودیاک نتوانست تبدیل به اثر پرمخاطبی شود، روایت کشدار و زمان طولانی آن بوده است. حال آنکه در سرتاسر فیلم، صحنههای مخاطبپسندی هم وجود دارد. مثلا میتوان به آخرین صحنه آن، اشاره کرد که بیتردید یکی از بهترین (و غافلگیرکنندهترین) پایانها در فیلمشناسی دیوید فینچر است. پایانی که بیننده را در وحشت و ناامیدی رها میکند و تا حدودی، شبیه پایان یک فیلم ترسناک به نظر میرسد. البته زودیاک یک فیلم ترسناک نیست، اما رویکردی مانند فیلمهای ترسناک را برای قصهگویی انتخاب کرده است.
فیلمی که بینندهاش را میخکوب میکند
یکی از نقاط قوت این فیلم، روشی است که برای ترکیب یکپارچه ژانرها به کار گرفته است. فیلم زودیاک علاوه بر اینکه درامی شخصیت محور است و سعی دارد به زندگی شخصیتهایی مثل پل (داونی جونیور) و رابرت (جیک جیلنهال) بپردازد، فیلم کاملی در ژانرهای جنایی و پلیسی نیز هست. فینچر تمام جزئیاتی را که ممکن است منجر به پیدا شدن قاتل شود، با دقت و حوصله فراوانی نشان میدهد و از هیچ نشانه و سرنخی غفلت نمیکند. در همین حال، ما شاهد پیگیری ماجرا توسط روزنامهنگار سختکوشی هستیم که زندگی شخصی پرفراز و نشیبی دارد.
علاوه بر این، فیلم زودیاک از ژانر ترسناک هم غافل نیست. صحنههای قتل در فیلم سینمایی زودیاک، از وحشتناکترین صحنههایی است که احتمالا در فیلمهای دیوید فینچر دیدهاید. علیالخصوص صحنهای که قتل زن و شوهری را در مقابل دریاچه، نشان میدهد. همهچیز در روز روشن و بدون هیچ جزییاتی در پسزمینه، اتفاق میافتد. درحالی که مرد و زن با یکدیگر صحبت میکنند، ناگهان مرد نقابدار و مرموزی (که صورت خود را پوشانده است) بیمقدمه ظاهر میشود. در ادامه، او به قربانیان حمله میکند و آنها را به شکل وحشیانهای به قتل می رساند.
نمایش تصویری واقعگرایانه از شهر سانفرانسیسکو
زودیاک، قطعا یکی از دقیقترین فیلمها در کارنامه دیوید فینچر است. این فیلم، همه جزییات در پرونده زودیاک را به طور دقیقی ارائه میکند و در مورد هرکدام از آنها توضیح میدهد. همچنین شهر سانفرانسیسکو را همانطور که در دهه 60 و 70 میلادی بوده است، به تصویر میکشد. دنیای زودیاک، بسیار واقعگرایانه است و کاملا ضد نوستالژیک به نظر میرسد. تا جایی که برخلاف بسیاری از فیلمهای آمریکایی، هیچ نشانهای از کلیشه «هیپیها» در آن دیده نمیشود. در عوض، این شهر را طوری نشان میدهد که شاهد محیطی ساده و معمولی باشیم.
در ضمن اگر به طراحی صحنه و لباس، میکس صدا و طراحی تولید فیلم دقت کنید، متوجه میشوید که با یک فضای کاملا رئالیستی مواجه هستید. همین توجه باورنکردنی به جزئیات است که زودیاک را به عنوان یکی از جذابترین فیلمهای فینچر از نظر بصری، قابل ستایش کرده است. این فیلمی است که از شدت واقعگرایی، یک اثر مستندگونه به حساب میآید و به همین دلیل باید آن را متفاوتترین فیلم دیوید فینچر بدانیم. البته ممکن است که همین وفاداری افراطی فیلم به واقعیت، یکی از دلایل فروش ناچیز و شکست تجاری آن در سینما بوده باشد.
درخشش گروه بازیگران در فیلم سینمایی زودیاک
با تماشای فیلم زودیاک، شاهد یکی از بهترین بازیهای جیک جیلنهال خواهد بود. او در نقش رابرت گریسمیت (کاریکاتوریست سیاسی و کارآگاه آماتور) بازی کرده است که سعی دارد با کنار هم گذاشتن سرنخها، زودیاک قاتل را شناسایی و دستگیر کند. علاوه بر جیلنهال، دو هنرپیشه فوقالعاده نیز در این فیلم حضور دارند که بعدها به دنیای سینمایی مارول (MCU) ملحق شدند: مارک روفالو و رابرت داونی جونیور. آنها به ترتیب در نقشهای دیوید توچی (کارآگاه پرونده زودیاک) و پل آوری (روزنامهنگار و دوست صمیمی رابرت) به ایفای نقش پرداختهاند.
در مجموع میتوان گفت فیلم زودیاک در میان فیلمهای فینچر، اثر بیبدیلی است که دست کم گرفته شده است. این فیلم، استعداد فینچر را در نمایش اتفاقات واقعی (در حد یک فیلم مستند) به طرفداران او نشان میدهد. احتمالا شما نیز با تماشای فیلم زودیاک احساس میکنید که قدر این فیلم، چنان که باید و شاید، دانسته نشده است.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید