داستان پنیوایز و باشگاه بازندهها در فیلم «It: Chapter Two» به آخر خط رسید ولی آیا خبری از قسمت سوم It در کار خواهد بود؟
مجموعه فیلمهای It که براساس رمان مشهور و پرفروش استیون کینگ به همین نام ساخته شدهاند، از جمله موفقترین آثار ترسناک چند سال اخیر هستند که سود فراوانی را نصیب شرکتهای برادران وارنر و New Line Cinema کردهاند. این کتاب روایتگر داستان هفت کودک است که در پذیرفته شدن در جمع اطرافیان و همسنهای خود مشکل داشته و مجبور میشوند با کمک یکدیگر، با موجودی ترسناک که از ضعفهایشان برای شکار آنها استفاده میکنند به مبارزه بپردازند. قسمت اول این مجموعه، تحسین منتقدان را برانگیخت و عملکرد عالی فیلم در گیشه، آن را به پرفروشترین فیلم ترسناک تاریخ سینما تبدیل کرد. هنرنمایی بهیادماندنی بیل اسکاشگورد در نقش پنیوایز و اقتباسی قابل احترام از رمان کینگ از عمده دلایل موفقیت این فیلم محسوب میشوند. احتیاج به ساخت یک فیلم دیگر با توجه به گستردگی رمان اجتنابناپذیر بود. با وجود آن که It: Chapter Two به اندازه قسمت اول درخشان نبود، با این حال همچنان فروش بسیار خوبی پیدا کرده و بیش از ۴۷۰ میلیون دلار فروخت. این فیلم، خاتمهبخش ماجراهای درگیری پنیوایز با باشگاه بازندهها در شهر «Derry» بود که پروندهی داستان فیلم را مطابق با رمان بست. با این حال، دنیای بسیار غنی و مرموزی که کینگ در کتاب خود خلق کرده مسلما پتانسیل لازم برای اقتباس یا حتی الهام داستانهای بیشتر برای حداقل یک فیلم دیگر را در خود دارد. علاقهی شرکتهای سازنده به کسب سود از یک فیلمِ احتمالا پرفروشِ دیگر از این مجموعه هم رخداد تولید پروژهی فصل دوم It را بسیار محتمل میکند. اما قسمت سوم It چگونه خواهد بود؟
قسمت دوم It روایتگر ماجرای بازگشت پنیوایز پس از ۲۷ سال از وقایع فیلم اول است. اعضای باشگاه بازندهها که حالا دیگر بزرگ شدهاند، یک بار برای همیشه باید با این موجود مرموز روبهرو شوند. در پایان فیلم دیدیم که چگونه با هزینهای گزاف برای بازندهها، شر پنیوایز از سر شهر «دری» کنده شد. این پایانبندی که تطابق زیادی هم با کتاب داشت، یک چیز را کاملا واضح برایمان روشن کرد: خبری از ادامهی داستان نخواهد بود. تکلیف سرنوشت بازندهها و پنیوایز برای همیشه در این فیلم مشخص شد و فیلم بعدی اگر هم یک دنباله باشد، روایتگر ماجراهای این کاراکترها نیست. اندی موشیاتی، کارگردان هر دو فیلم، احتمال ساخت فیلم سوم را رد نکرده، اما تبدیل It به یک سهگانهی استاندارد را منتفی میداند:
[پایانبندی فیلم دوم] نتیجهگیریِ کتاب است، پس قسمت سومی در کار نیست. این فیلم، آخر خط رویارویی بازندهها با پنیوایز است، اما همانطور که همه میدانیم، افسانههای [این مجموعه] بسیار غنی هستند و در کتاب استیون کینگ، پنیوایز حداقل یک میلیون سال [در زمین] حضور داشته. او حداقل ۵۰۰ سال است که با انسانها در تماس بوده و هر ۲۷ سال هم برمیگردد. بنابراین اگر بیشتر و بیشتر و بیشتر و بیشتر به عقب برگردید، اتفاقات زیادی خواهید دید.
طرفداران قطعا میخواهند چیزهای بیشتری از پنیوایزِ، با بازی فوقالعادهی بیل اسکاشگورد تماشا کنند. با توجه به اینکه این کاراکتر توانایی تغییر شکل دارد، اسکاشگورد و سازندگان چالشی جذاب برای به تصویر کشیدن نسخهای متفاوت از او در پیش دارند. اتفاقا این بازیگر سوئدی نظر جالبی از چگونگی تولید فیلم سوم دارد:
اندی و من درباره ایدههایی از اینکه فیلم سوم چگونه خواهد بود بحث کردهایم. فکر نمیکنم چیزی باشد که مردم انتظارش را دارند. چیز متفاوتی است. دو داستان اول [از] کتاب هستند و فیلم دوم هم پایان داستان است. بنابراین ما چیزی کاملا خارج از کتاب خواهیم ساخت. [فعلا] چند ایده وجود دارد. حس میکنم آنچه که میتوانستم را با این تجسم از پنیوایز که میشناسیم انجام دادهام، بنابراین به نظرم ایدهی جالبی است که برخی چیزها را تغییر دهیم. پس بدون آنکه وارد جزئیات زیادی شوم [میگویم] که داستانی هست که برایش هیجانزدهایم، اما هنوز برای حرف زدن خیلی زود است. خواهیم دید چه میشود. خواهیم دید.
بدین ترتیب با قطعیت میتوانیم بگوییم که قسمت سوم It اتفاقی کاملا جدید و غیرمنتظره است. البته هنوز بهطور رسمی حرفی از ساخت این فیلم به میان نیامده است. اگر قرار به بازگشت موشیاتی و گری دابرمن به جایگاه کارگردانی و نویسندگی باشد، ارائهی داستانی نو در بستر دنیایی که کینگ خلق کرده، برای این دو فرد، کار دشواری خواهد بود. خوشبختانه با چیزی که در دو فیلم قبلی دیدهایم، میتوانیم بگوییم که دستاندرکاران این مجموعه توانایی رویارویی با این چالش را دارند. پیشدرآمد بودن فیلم هم گزینههای زیادی را برای روایت داستان ترسناک و جذاب دیگری از پنیوایز در «تجسمی» متفاوت پیشرویشان میگذارد، بدون آنکه تناقضی با پایانبندی داستان در قسمت دوم به وجود آید.
خوشبختانه منبع اقتباس غنی و عظیمی چون رمان It و قرار داشتن این مجموعه در سبک ترسناک یعنی راههای پرشماری برای روایت داستانهای جدید وجود دارد. همانطور که در It: Chapter Two مشخص شد، It در واقع موجودی بسیار باستانی است که میلیونها سال قبل پا به زمین گذاشته و در جایی که حالا به نام دری معروف است، قربانیهایش را شکار میکند. فیلم سوم میتواند ماجراهای برخورد انسانهای دیگر با پنیوایز در برههای دیگر از تاریخ و چگونگی تغییر شکل او به دلقکی ترسناک را روایت کند. پایانبندی کتاب به این صورت است که پس از شکست پنیوایز، طوفانی مهیب شهر دری را نابود میکند. چنین چیزی را در قسمت دوم ندیدیم و هنوز مشخص نیست که این تصمیم در جهت باز کردن راه برای ادامهی داستان بوده یا خیر.
قسمت سوم It میتواند ماجراهای افراد دیگری را در شهر دری که حالا دیگر سایهی سنگین پنیوایز را روی خود نمیبیند روایت کند. وجود کاراکترهایی چون هنری باورز، تام روگان و پاتریک هاکستتر یعنی این دنیا از لحاظ وجود شخصیتهای شرور کمبود ندارد. شاید آنتاگونیست بعدی مجموعه، قاتل سریالی مقلد پنیوایز باشد یا عدهای روانپریش که با اجرای نوعی مراسم مذهبی، او را به کرهی زمین برمیگردانند. روایت زندگی روزمره دری تحت تأثیر حضور مخوف پنیوایز از دیدگاه ساکنین این شهر هم ایدهای جالبتوجه است که میتواند در قالب یک سریال عالی هم ساخته شود.
در صورتی که هیچکدام از این سناریوها به وقوع نپیوندد، احتمال بسیار کمی هم وجود دارد که شاهد یک «سوپرکات» از It باشیم؛ یعنی دو فیلم قبلی در قالب یک اثر در کنار هم قرار گیرند و همراه با صحنههای اضافی یا مواردی که حذف شده بودند، اکران شوند. علت اینکه از احتمال وقوع چنین چیز عجیبی حرف میزنیم، ابراز علاقهی خود موشیاتی نسبت به آن است. او در مصاحبهای اذغان داشته که به ساخت یک سوپرکات که دو فیلم را پشت هم روایت کند بسیار علاقمند است. این ایدهی عجیب – و جالب – البته مشکلاتی هم دارد. بزرگترین آن، زمان بسیار طولانی این سوپرکات خواهد بود که تماشای آن را برای بیننده احتمالا به یک کابوس تبدیل میکند! با این حال به عقیدهی من، این روند در مقایسه با ادامهی قصهگویی پیرامون پنیوایز خارج از چارچوب رمان، گزینهی بهتری است. استیون کینگ در کتاب خود، داستانی عمیق و حیرتانگیز را روایت میکند که به بهترین شکل شروع و در نهایت به اتمام میرسد؛ در نهایت هم اقتباسهای سینمایی قابل احترامی از روی رمان معروف It به مرحلهی اکران رسید. بنابراین تحمیل دنبالههای اضافی به این داستان که همین حالا هم فوق العاده به نظر میرسد، کمی بیانصافی است.
شما در این مورد چه فکر میکنید؟ آیا نیازی به ساخت یک فیلم دیگر با محوریت پنیوایز وجود دارد؟ با ما در میان بگذارید.
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید