اکسپنشن Shadowlands پس از کش و قوسهای فراوان بالاخره مدتی است که عرضه شده و به همین بهانه قصد داریم به نقد و بررسی بازی World of Warcraft: Shadowlands بپردازیم. آیا واقعا ارزشش را داشته تا برای پا گذاشتن در سرزمینهای جدید وارکرفت این همه صبر و انتظار را تحمل کنیم؟
داستان اکسپنشن Shadowlands از نقطهای شروع میشود که سیلواناس پس از نبردی هیجانانگیز با لیچ کینگ، کلاهخود جادوییاش را گرفته و طی اقدامی غیرقابل پیشبینی نابود میکند. سیلواناس ویندرانر با این کار، مرز بین دنیای آزراث با دنیای شدولندز را میشکند و علاوه بر مشکلاتی که در گذشته شاهد بودیم، آشوب، آن هم در مقیاس جهانی باری دیگر سراسر هستی وارکرفت را فرا میگیرد. ما به عنوان قهرمان داستان باید سر از کار سیلواناس در بیاوریم که چرا به این کار تن داده و اصلا چه انگیزهای باعث شده تا سیلواناس با شخصیتی به اسم جیلر (The Jailer) همکاری کند تا مرز بین دو دنیا شکسته شود؛ چراکه ارواح موجودات پس از مرگ، وارد یکی از چهار سرزمین شدولندز میشوند. محل دیگری نیز در شدولندز وجود دارد که ماو (Maw) نام دارد که یک مدل زندان ابدی است. با این حال قهرمان داستان که ما باشیم در ابتدا باید تلاش کنیم خودمان را از ماو نجات داده، سپس بین هاب اصلی بازی یعنی اوریبوس (Oribos) و چهار سرزمین شدولندز سرک بکشیم تا مشکلات به وجود آمده از رفتار سیلواناس را تا جای ممکن حل و فصل کنیم. چهار سرزمینی که عبارتند از:
- بستیون (Bastion)
- ملدرکسِس (Maldraxxus)
- اردنویلد (Ardenweald)
- روندرِث (Revendreth)
اگر به طور کلی هیچ ایدهای ندارید داستان بازی دنیای وارکرفت از چه قرار است، در مقالهای جداگانه به طور مفصل در وبسایت سرگرمی شرح دادهایم که داستان وارکرفت دقیقا از کجا شروع شده، چطور ادامه پیدا کرده و الان کجای کار هستیم. پس بهتر است قبل از شروع تجربهی اکسپنشن Shadowlands، تا حدی درباره شخصیتها و داستانهای گذشته اطلاعاتی را کسب کنید. در اکسپنشن جدید، سرزمینهای مورد نظر به انضمام ماو، هر کدام داستانهای خاص خود را دارند. همچنین طبق معمول تمامی اکسپنشنهای گذشته، با شخصیتهای تازهواردی در طول ماموریتهای بازی آشنا میشویم که هر کدام، گذشتههای دور و درازی دارند. جدا از پیشنیازهای داستانی که صرفا با مطالعهی مقالهی موجود در سایت حل میشود، اگر هیچ ایدهای ندارید World of Warcraft چیست و چطور میتوان با آن ارتباط برقرار کرد، اکسپنشن جدید این قابلیت را دارد تا شما را مجاب کند وارد دنیای بسیار بزرگ و پرجزئیات وارکرفت شوید.
گیمپلی بازی به شما در همان ابتدای کار آموزش داده میشود. پس خیالتان از این بابت جمع که بازی بر مبنای این نیست که شما یک وارکرفتباز کارکشته هستید. از طرفی دیگر، اگر حوصلهی تجربهی کل حوادث داستانهای گذشته در بازی را ندارید، میتوانید با خرید بستههای لول بوست (Level Boost)، تراز یا همان Level کاراکترتان را به ۵۰ برسانید؛ چراکه برای تجربهی اکسپنشن جدید نیاز است تا شما ترازتان حداقل ۵۰ باشد. بازیکنانی که تا پیش از عرضهی شدولندز مشغول به بازی وارکرفت بودند، کاراکترشان از تراز ۱۲۰ به صورت اتومات به تراز ۵۰ تبدیل میشود. البته اگر نسخهی Epic Edition بازی World of Warcraft: Shadowlands را خریداری کرده باشید، شما به طور پیشفرض این بستهی کمکی را در اختیارتان دارید تا با چند کلیک ساده، به تراز ۵۰ برسید. با این حال اگر تازهوارد هستید، به شخصه به شما توصیه نمیکنیم لول بوست کنید؛ به این دلیل که جدا از فهم داستان، شما خودتان را رسما از کوئستهای بسیار زیاد، جذاب و متنوع بازی که بازیسازها در طول این همه سال ساختهاند، محروم میکنید. سوا از مسائل این چنینی، تجربهی اکسپنشن Shadowlands از آن چیزی که فکر میکردم، دلچسبتر است.
تا قبل از اینکه پایم به سرزمین ملدرکسس باز شود، تجربهی بازی برای من، هم حس خوبی به دنبال داشت و هم حس بد. حس خوب از این بابت که سرزمینهای جدیدی در راه است و به تبع کوئستهای جدید انتظارم را میکشید. حس بد از این بابت که تغییرات عمدهی بازی آنچنان چشمگیر نبود. گویا مجدد همان آش است و همان کاسه. بلیزارد هم طبق معمول صرفا شکل و قیافهی کاسه را تغییر داده، نه اینکه کاسهای جدیدتری ایجاد کند. با این حال تلاش کردم مزهی تلخی را که در ابتدای کار حس میکردم را به فال نیک بگیرم. پس از سرزمین بستیون، وقتی ملدرکسس به من معرفی شد، همه چیز به یکباره تغییر کرد. هم داستان و هم هیجانِ ناشی از ورود به سرزمینی که همه سر جنگ با شما را داشتند، حس نو و تازهای داشت؛ حسی که خیلی وقت بود در دنیای وارکرفت به شخصه تجربه نکرده بودم و این حس، با سفرم به سرزمینهای دیگر بیشتر و بیشتر شد.
ملدرکسس البته از جنبههای بصری و گرافیکی شاید نتواند هر گیمری را به خود جلب کند، اما سرزمین بعدی یعنی اردنویلد، یکی از زیباترین سرزمینهای وارکرفت تا به این لحظه است؛ چراکه یک مدل زیبایی و فانتزی خاصی دارد که هر گیمری فارغ از سن و جنسیتش دلش میخواهد بین موجودات بامزهی اردنویلد اوقاتش را در جوار وینتر کوئین و دیگر شخصیتهای اصلی این سرزمین سر کند. بازی در اکسپنشن Shadowlands تا حد زیادی خطیتر شده؛ یعنی اگر شما صرفا خط داستانی یا همان کمپین بازی را دنبال کنید، میتوانید بدون انجام ماموریتهای اضافی، بدون دردسر خاصی به جلو حرکت کنید. شما در این حالت نهایت ۱۰ الی ۲۰ هزار اکسپی کم میآورید تا به سرزمین بعدی برسید که این رقم با انجام چند ماموریت یا رفتن به یک دانجن به راحتی کسب میشود. بازی وارکرفت حداقل از این بابت باعث شده گیمرها تنبل بار بیایند. گویا بلیزارد تصمیم گرفته تا گیمرهای عامهپسند بیشتری را به این بازی جذب کند و این نکتهای است که در حین تجربهی Shadowlands به خوبی حس میکنیم.
ملدرکسس البته از جنبههای بصری و گرافیکی شاید نتواند هر گیمری را به خود جلب کند، اما سرزمین اردنویلد، یکی از زیباترین سرزمینهای وارکرفت تا به این لحظه است
لذت بردن از مبارزه و گشت و گذار در دانجنها همچنان به قوت خود باقیست. اصلا مگر میشود وارد دانجنهای WoW شد و بعد از نبرد و از پا در آوردن آخرین هیولای دانجن به شما و دیگر همتیمیهایتان شادی معالوصفی دست ندهد؟ بازی WoW یکی از اهدافش در ایجاد دوستی بین گیمرهایی است که در دنیای وارکرفت، تک و تنها کوئست قبول میکنند. با این حال بازی مثل همیشه شما را وادار نمیکند تا حتما وارد یک گیلد (Guild) شوید اما اگر در حین تجربهی بازی کسی شما را برای ورود به یک گیلد دعوت کرد، بهتر است درجا رد نکنید. بودن در گیلد میتواند به تجربهی شما در بازی به شدت یاریرسان باشد. با این حال اگر دانجنها برای شما تکراری شدهاند و نیاز به یک چالش بزرگتر دارید، در اکسپنشن Shadowlands المانی وجود دارد که به برج تورگست (Torghast) معروف است؛ دانجنی که میتواند هر فردی را راضی کند.
پس از اینکه شما کوئستهای داستانی سرزمین روندرِث (Revendreth) را به اتمام ميرسانید، دیر یا زود به تراز ۶۰ میرسید. در این زمان است که برج تورگست در قالب یک ماموریت داستانی برای شما باز میشود. شما با سفر به دانجن، وارد یک ماجراجویی جدید میشوید؛ به این دلیل که تورگست، یک مدل دانجن خاصی است که به صورت اتوماتیک در هر بار ورود به آن، به صورت رندوم تغییر میکند. بنابراین تجربهی بازی در تورگست در هر بار میتواند یک تجربهی خاص و منحصر به فرد باشد. البته وجود تورگست، توجیه داستانی دارد ولی دقت کنید هر از گاهی به تورگست سر بزنید؛ چراکه این محل، تنها جایی است که میتوانید Soul Ash پیدا کنید؛ آیتمی که برای ساخت Legendary Armor نیاز است.
در اکسپنشن Shadowlands پس از اینکه شما به تراز ۶۰ برسید، موارد جدیدی به شما عرضه میشود. در قدم اول شما باید بین چهار سرزمینی که از آنها نام بردیم، یکی را به عنوان فرقهی اصلی خود یا Covenant انتخاب کنید. حواستان باشد که تنها یک مرتبه میتوانید این کار را انجام دهید و بعد از تصمیمتان، شما به نوعی به سرزمین مورد نظر فرستاده میشوید تا مابقی تجربهی کمپین بازی را در آنجا دنبال کنید. من بنا به دلایلی به یک نکرو لرد تبدیل شدم و به سرزمین ملدرکسس سفر کردم. بازی به من سلسله آموزشهایی را در قالب کوئستها ارائه داد تا ویژگیهای جدید بازی را کشف کرده و با آن سازگار شوم. شما با این حال هیچ ممنوعیتی در انجام ماموریت در سایر سرزمینها ندارید اما ترجیح بر این است تا در همان سرزمین فرقهتان به انجام کوئستهای هفتگی بپردازید تا توسط مردمان آن سرزمین مقبولیت پیدا کنید. این مقبولیت با افزایش المانی به اسم Renown به دست میآید. شما هر اندازه کوئستهای سرزمین خودتان را بیشتر انجام دهید، مقبولیت بیشتری پیدا کرده و تراز Renown شما در فرقهی بازی WoW نیز بیشتر میشود.
در پیِ هر لوکیشن شاد و سرزنده در اکسپنشن Shadowlands، سرزمین بعدی حالتی متضاد یعنی مُرده و خفه دارد
جدا از تمامی این مسائل، کوئستهای بازی همچنان همان ویژگی همیشگی وارکرفت را یعنی تنوع تا حدی داشتهاند. با این اوصاف اگر از کسلکننده بودن کوئستهای دراز و طویلِ بخش کمپین بستیون بگذریم، کوئستهای داستانیِ روندرِث به نوعی به گیمر تحمیل میکنند تا حتما به صورت گروهی آنها را به اتمام برسانند. البته اگر گیمر باهوشی باشید، میتوانید با کمترین میزان درگیری کوئستهای سرزمین خونآشامها را تمام کنید ولی این تحمیل غیرمستقیم به گیمر، ایراد بزرگی است که در بخش مراحل اصلی این اکسپنشن به چشم میآید. در غیر این صورت اگر قرار باشد از جنبهی طراحی مراحل به بازی نگاه کنیم، در درجهی اول ملدرکسس و در درجهی دوم اردنویلد خودنمایی میکند. با این حال جالب است که در پیِ هر لوکیشن شاد و سرزنده در اکسپنشن Shadowlands، سرزمین بعدی حالتی متضاد یعنی مُرده و خفه دارد. شما این مسئله را در حین سفرتان به شدولندز به خوبی حس میکنید؛ سفری که به ترتیب از ماو شروع شده، به بستیون رسیده، سپس به ملدرکسس و روندرِث میرسد. البته ما بنا به توجیهات داستانی مجبور میشویم بعد از تراز ۶۰ به ماو برگردیم. منطقهای که واقعا این حس و حال را به آدم منتقل میکند که واقعا در یک زندان گرفتار شده و به همین خاطر حس ناامنی بدی به گیمر دست میدهد.
گویا بنا به همین دلایل بوده که توسعهدهندههای بازی برای مجاب کردن گیمرها برای سفر به ماو، به خلاقیتهایی در همین منطقه دست زدهاند. لوت کردن آیتمی به اسم استیجیا، به انضمام ماجراجوییهای خطرناک و هیجانانگیز، ماو را به محل بسیار خوبی تبدیل کرده تا گیمرهایی که دائم دنبال چالش هستند، علاوه بر تجربهی تورگست، به ماو نیز بیایند. البته از طرفی دیگر ماو رسما بهشتی است برای ترولرهای وارکرفت؛ چراکه سوا از بحث PVP، آنها هر کار بخواهند میتوانند انجام دهند. تنها مجازاتشان این است که هر اندازه گیمر استیجیای بیشتری لوت کند، دشمنان بازی برای کشتنش جدیت بیشتری پیدا میکنند چون بازیکن به نوعی به یک فرد تحت تعقیب در آن زندان تبدیل میشود.
اگر بخواهم تجربهام را دربارهی World of Warcraft: Shadowlands جمعبندی کنم، میتوانم این تجربه را به یک حس خلاصه کنم؛ حسی که شما نسبت به نوشیدن یک قهوهی بسیار تلخ کسب میکنید و شاید تلخیاش در همان ابتدای کار برایتان خوشایند نباشد. آیا باید اینطور تعبیر کنیم که پس قهوه محصول بدی است؟ مسلما خیر؛ چراکه ذاتِ قهوه همین است. اکسپنشن شدولندز نیز به همین ترتیب امکان دارد چنین تجربهای را در همان ابتدای کار برای شما به دنبال داشته باشد. بنابراین توصیه میکنم به بازی فرصت دهید تا شما را به خود جذب کند.
- جلوههای بصری بسیار خوب، به خصوص طراحی فوقالعادهی آردنویلد
- داستان هیجانانگیز به انضمام معرفی شخصیتهای جدید
- دانجن تورگست
- طراحی کوئستهای سرزمین روندرِث
- کسلکننده بودن کوئستهای داستانی سرزمین بستیون
- نوآوریهای بیشتری میتوانست در بازی وجود داشته باشد
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید