فیلم Wrath of Man به کارگردانی گای ریچی، مخاطب که ما باشیم را به دلِ دنیای پر از جرم و جنایت بزرگی میبرد که هدف از این سفر، مبارزه یک قهرمان با افراد شرور داستان بنا بر اجرای عدالت نیست. هدف تنها خالی شدنِ خشم یک انسان روی عدهای دیگر است و گای ریچی، اسم به شدت برازندهای را برای این داستان انتخاب کرده؛ اسمی که دست مایهی خلق سلسله حوادث زنجیرهوار هیجانانگیزی میشود.
فیلم خشم مردانه، با هنرنمایی جیسون استاتهام میتواند دو ساعت سراسر اکشنی را با سکانسهایی نفسگیر برایمان تعریف کند. این فیلم که با الهام از یک اثر دیگر ساخته شده، هدفی به جز سرگرمی در سر ندارد و خبری از مفاهیمِ اخلاقی و انسانی در خلال حوادث فیلم نیست. راستش را بخواهید گای ریچی در فیلمهای جناییِ گذشتهی خود نیز به نصیحت مخاطب نمیپردازد و از چنین رفتاری به شدت خودداری میکند. این موضوع اگرچه در فیلم خشم مردانه تا حدی مشخص است، ماجراهای داستانی روی یک ایدهی به شدت دم و دستی، یعنی تخلیه خشم سوار میشود. البته مضمونِ یاد شدهی این اثر، به شیوهای درست و با استفادهی اصولیِ تکنیکهای پایهای سینما خیلی خوب و روان به بیننده انتقال مییابد؛ بینندهای که از چنین فیلم سینمایی هیجان بسیار بالایی را طلب میکند.
قصه دربارهی فردی با اسم مستعار اچ (H) است که در یک شرکت حمل و انتقال پول استخدام میشود. جیسون استاتهام در نقش اچ به شدت خوش میدرخشد و انگار زاده شده برای ایفای چنین نقشهایی. استاتهام که با فیلمهای بزن بهادری و اکشنِ خالص مشهور شده، در جدیدترین فیلم گای ریچی به یک سطح جدیدی از بازیگری میرسد. گویا این کارگردان بهتر از دیگران میتواند استاتهام را درک کرده و به او خط دهد چطور جلوی دوربین ژست گرفته و دیالوگهایش را ادا کند. جیسون استاتهام نه مثل آرنولد شوارتزنگر و سیلوستر استالونه، بلکه همانندِ یک شبح میماند و چهرهی سرد و بیروحش موجب میشود تا نتوان به راحتی با این بازیگر ارتباط برقرار کرد. حال سنگ بنای شخصیتِ اچ در فیلم خشم مردانه دقیقا روی همین نقطه ضعف استاتهام بنا میشود و چنین نقطه ضعف مهمی نه تنها دیگر یک نکتهی منفی و بحرانی نیست، بلکه باعث میشود استاتهام یکی از بهترین نقشهای سینماییاش را به نمایش بکشد؛ کاراکتری چند وجهی که نه کاملا سیاه است و نه از آن سو اهداف انساندوستانه در سر میپروراند. شخصیتی بینابینی که در داستان میبینیم با اینکه در برخی از قسمتهای قصه دو به شک رفتار میکند، اما در نهایت با ارادهای راسخ اهدافش را دنبال میکند. البته مشکلی که در فیلمنامه وجود دارد، به عقبه و گذشتهی اچ برمیگردد. مخاطب که ما باشیم اصلا و ابدا پی نمیبریم که اچ در گذشته چه زندگی داشته و با اینکه گای ریچی بر حسب عادت با استفاده از تکنیک فلشبک به بیننده اطلاعاتی هر چند مختصر میدهد، با خانوادهی اچ نیز آشنا نمیشویم. اگر از این ایراد – که قابل دفاع هم نیست – بگذریم، فیلم از جنبهی شخصیتپردازی توانسته کاراکتر بسیار خوبی به اسم اچ را در حد بضاعتِ فیلمهای این چنین اکشنی به بیننده معرفی میکند.
گای ریچی بخش زیادی از تمرکزش را روی ابهت بخشیدن به شخصیت اچ اختصاص داده و اگر فیلمنامه و ایفای نقش استاتهام را کنار بگذاریم، قابهای بسیار زیادی در فیلم خشم مردانه وجود دارد که هدفشان تنها ابهت بخشیدن به ارج و قرب اچ نزد بیننده است و بس. اگر با سبک کارگردانی گای ریچی تا حدودی آشنا باشید، قطع به یقین مطلع هستید که تدوین فیلمهای این کارگردان خوشذوقِ انگلیسی، متعلق به سبک منحصر به فردِ خاصِ خودِ گای ریچی است؛ یعنی فیلم به چند سرفصل تقسیم شده و بیننده در هر فصل، تنها بخشی از یک بازهی زمانی را بررسی میکند. حال میخواهد این بازهی زمانی مربوط باشد به سه ساعت پیش یا سه ماه قبل. در فیلم پیشینِ گای ریچی یعنی The Gentlemen که با ایفای نقش متیو مککانهی در سال ۲۰۱۹ غوغا کرده بود نیز بازی با سکانسها در قالب زمان به شدت مورد استفاده قرار گرفته بود و به همین دلیل برخی از مخاطبهای فیلم در فهم داستان به مشکل افتاده بودند. خوشبختانه فیلم خشم مردانه با داستان خطیتر به استقبال تماشاگرهای ژانر جنایی میرود و فهم داستانی برای بینندهها راحتتر صورت میپذیرد.
تدوین فیلمهای این کارگردان خوشذوقِ انگلیسی، متعلق به سبک منحصر به فردِ خاصِ خودِ گای ریچی است
چاشنیِ طنزی نیز در فیلم خشم مردانه مثل سایر کارهای گای ریچی وجود دارد و با اینکه این چاشنی در مقایسه با سایر فیلمهای پیشین این کارگردان کمتر است، همچنان نقطهی مثبت خوبی در چنین پروژهای به شمار میرود. البته گای ریچی کمی فرمولِ خودش را در خشم مردانه دستکاری میکند تا بیننده فیلم را مقداری بیشتر جدی بگیرد. به همین منظور در یک سوم پایانی داستان، خبری از شوخیهای رایجِ گای ریچی در دنیای فیلم نیست و دغدغهی کارگردان تنها در این موضوع خلاصه شده تا اچ هر چه سریعتر به هدفش برسد. البته ما مخاطبینی که با فیلمهای این هنرمند آشنا هستیم کاملا به این موضوع واقفیم که پایانِ فیلم به شکلی غافلگیرکننده و بهتبرانگیز رقم خواهد خورد؛ چون گای ریچی فردی است که در پلان آخر، کارت آسش را به زمین میاندازد. با این اوصاف مایهی تعجب است که پایان فیلم خشم مردانه به شکلی رقم میخورد که اچ و حوادثی که تجربه میکند، اصلا با عقل و منطق جور در نمیآید. گویا کارگردان میخواسته هر چه سریعتر و به هر شکل ممکن قصه را به پایان برساند. به همین دلیل ما که مخاطب فیلم هستیم، کمی از پایانِ قابل پیشبینی اما بیمنطق چنین اثر جنایی و اکشنی مایوس میشویم.
جیسون استاتهام قطع به یقین یکی از بهترین ایفای نقشهایش را در فیلم Wrath of Man به یادگار گذاشته. بالاخره پس از مدتها صبر و انتظار برای تماشای یک فیلم جناییِ سراسر اکشن و سرگرمکننده، گای ریچی داستانی هر چند ساده را با آب و تاب خاصی برایتان تعریف میکند؛ داستانی که قطعا ارزش تماشا دارد.
- تدوین استادانهی همیشگی مختص به فیلمهای گای ریچی
- بازی جیسون استاتهام
- شخصیتپردازی اچ
- ریتم بسیار خوب روایت
- نپرداختن به گذشتههای اچ و همچنین خانوادهی این شخصیت در قالب فلشبک
- پایانبندی عجولانه و بیمنطق
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید