«دیروز» (Yesterday) جدیدترین اثر «دنی بویل» کارگردان مشهور فیلم «میلیونر زاغهنشین» (Slumdog Millionaire)، یک اثر در ژانر عاشقانه و کمدی است که میتواند طرفداران گروه موسیقی «بیتلز» را به خوبی سرگرم کند. فیلم Yesterday ترکیبی از جادوی بیتلز و آشفتگی انسان مدرن است.
تاثیر موسیقی بر زندگی انسان غیر قابل انکار است؛ شاید به همین دلیل است که این اواخر شاهد ساخت فیلمهای مختلف و متنوعی با موضوع زندگینامهی خوانندگان و آهنگسازان بزرگ هستیم. با این وجود فیلم Yesterday اثری است متفاوت که نه ماهیتی مستندگونه دارد و نه در قالب آثار ژانر بیوگرافی طبقهبندی میشود. کارگردان در فیلم Yesterday به شکلی غیر مستقیم دربارهی جایگاه و محبوبیت گروه موسیقی بیتلز صحبت میکند. «جک مالک» (با بازی «هیمش پاتل») هنرمند بریتانیایی جوانی است که به شدت به حرفه و شغل خوانندگی علاقه دارد اما تمام تلاشهایش به در بسته میخورد. به جز دوستان نزدیک او و مدیر برنامههایش (با بازی لیلی جیمز) که دختری مهربان و دلسوز است، تقریبا هیچکس علاقهای به شنیدن موسیقی و صدای مالک ندارد؛ تا اینکه طی اتفاقی عجیب، گروه موسیقی بیتلز از ذهن مردم جهان پاک میشود اما مالک همچنان این گروه و تاثیرشان بر موسیقی را به خاطر دارد و با خواندن آثار بیتلز به شهرت جهانی میرسد.
کلیت داستان فیلم Yesterday پیرامون تلاش مالک برای تبدیل شدن به یک ستاره و مشکلات او در این زمینه تمرکز دارد
کلیت داستان فیلم Yesterday پیرامون تلاش مالک برای تبدیل شدن به یک ستاره و مشکلات او در این زمینه تمرکز دارد. هر چند داستان کلی این اثر را نمیتوان به یاد ماندنی و شگفتانگیز نامید اما Yesterday توانسته دو موضع را به خوبی منعکس کند. نکته اول، اهمیت شهرت در مقبولیت میان مردم است. مالک حتی با خواندن بهترین آثار بیتلز هم به همین زودی و سادگی معروف نمیشود و اگر دست سرنوشت، یک خوانندهی جوان را بر سر راه او قرار نمیداد، شاید هرگز به یک ستاره تبدیل نمیشد. این حقیقت در کمال تلخی، بخش جداییناپذیر هنر در جهان است. متاسفانه اسم و رسم خالق اثر در بسیاری از موارد، عامل اصلی ارزشگذاری یک قطعهی هنری در نظر گرفته میشود.
تقابل میان نگاه به آهنگهای هِنری به عنوان پدیدهای با «ارزش درونی» (دیدگاه هنر برای هنر) یا نگاه به آن به عنوان پدیدهای که ارزش آن به دلیل «شهرت خالق» خود بوده، مبحثی طولانی در عرصهی هنر است که موافقان و مخالفان خود را داشته و نمیتوان در یک کمدی عاشقانه آن را جمع و جور کرد. با این وجود، وابستگی ارزش یک قطعهی هنری به خالق خود امری انکارناپذیر است که بویل به خوبی در این فیلم به آن میپردازد. نکتهی دیگری که فیلم Yesterday به خوبی از پس بیان آن بر میآید، تلاش برای معنی کردن خوشبختی است.
جدا از شعارهای کلیشهای «عشق یعنی خوشبختی» و «با همه صادق باش»، فیلم Yesterday تلاش میکند تا نشان دهد خوشبختی یک امر درونی است؛ نه اتفاقی که از بیرون برای ما رخ دهد. خوشبختی مثل ویتامین یا انرژی نیست که بتوان آن را از بیرون و با انجام دادن اعمالی مشخص وارد بدن کرد، بلکه کاوشی درونی و عمیق است که باید تا دیر نشده، همهی ما به آن مشغول شویم. وقتی مالک در اواخر داستان به ملاقات «جان لنون»، عضو فقید گروه بیتلز میرود، بسیار ناراحت است. مالک فکر میکند که به نوعی فرصت شهرت و خوشبختی را از او و سایر اعضای بیتلز دزدیده اما جان در سن ۷۸ سالگی، بدون شهرت و درآمد میلیونی به ظاهر فرد خوشبختی است.
«من خیلی خوشبخت بودم و این یعنی موفقیت». این جملهی جان لنون شاید تمام پیامی است که فیلم Yesterday میخواهد به بیننده القا کند؛ «جان»، خوشبختی خود را در تلاش برای تحقق آرمانهایش میبیند، نه میزان عملی شدن آنها: «برای چیزهایی که باور داشتم مبارزه کردم و حداقل یکی دو مرتبه پیروز شدم». شاید رمز خوشبختی در همین جمله خلاصه میشود: تلاش برای تحقق آرمانهایمان. فیلم Yesterday تلاش دارد تا بگوید بزرگترین دستاورد زندگی با شهرت، پول و در یک کلام جایگاه اجتماعی به دست نمیآید و یاد گرفتن «خوشبخت زندگی کردن» بزرگترین موفقیت و همان حقیقت والایی است که یک انسان میتواند به آن دست پیدا کند.
فیلم Yesterday تلاش میکند تا نشان دهد خوشبختی یک امر درونی است، نه اتفاقی که از بیرون برای ما رخ دهد
در کنار پیامهای قابل تامل فیلم Yesterday، این اثر خالی از عیب و ایراد هم نیست. گروه بیتلز آنقدر در جهان شناخته شده هستند که هر فردی حداقل یک بار نام آنها را شنیده باشد اما در عصر حاضر و ۶۰ سال پس از دوران طلایی آنها، حتی بسیاری از طرفداران موسیقی، خصوصا جوانان، آشنایی چندانی با جایگاه این گروه در تاریخ موسیقی مدرن ندارند. فیلم Yesterday فرض اولیه را بر این گذاشته که مخاطبش به خوبی با این گروه، آثارش، جایگاهش در فرهنگ مدرن و جریانی که در موسیقی ایجاد کرد، آشنایی دارد و همین امر یکی از بزرگترین نقاط ضعف این اثر است.
فیلم «دیروز»، گروه بیتلز را جلوی لنز دوربین در شکل و شمایل جوانهایی نشان میدهد که آهنگهایی قشنگ و دلنشین میخوانند؛ در حالی که این گروه، به یکی از پیشگامان موسیقی راک تبدیل شدهاند. آنها موسیقی «راک اند رول» که توسط «الویس پرسلی» در جهان معرفی شده را به سبکهای «هارد راک» و «هوی متال» که امروز میشناسیم تبدیل کردهاند. بیتلز در دوران کاری خود موفق به دریافت هفت جایزه گرمی شده و همچنان در صدر فهرست پرفروشترین هنرمندان عرصهی موسیقی تاریخ قرار دارد. مطمئنا چنین موفقیتهایی صرفا با ساخت چند موسیقی گوشنواز و عامهپسند حاصل نمیشود، بلکه ایجاد چنین تاثیر ماندگاری بر موسیقی، تنها با تفکر و نگاه هنری خاصی دستیافتنی است که فیلم Yesterday به هیچ وجه به آن نپرداخته است. این اثر نه تنها از جهانبینی و نگاه هنری گروه بیتلز هیچ سخنی به میان نیاورده، بلکه شخصیت اصلی داستان یعنی مالک را هم فاقد چنین خصوصیاتی به نمایش میکشد.
نکته دیگر، نگاه کارگردان به آثار بیتلز خارج از زمان خود است. موسیقی این گروه در دههی ۶۰ میلادی، یک محصول بیرقیب، نوآورانه و به اصطلاح «پیشرو» (آوانگارد) تلقی میشد و به همین دلیل خیلی زود مرزهای جغرافیایی را در نوردید. اما در عصر حاضر، با فرض وجود گروههای موسیقی بزرگی همچون «پینک فلوید»، «متالیکا» و هنرمندانی همچون «مایکل جکسون» و «مدونا» در گذشته، دیگر کسی با شنیدن آهنگهای گروه بیتلز شگفتزده نخواهد شد. به عبارت دیگر، مسیری که موسیقی جهان از دههی ۶۰ میلادی تا سال ۲۰۱۹ پیموده، رشد و توسعهی آن باعث میشود تا عرضهی آثار بیتلز در عصر حاضر به یک پدیدهی شگفتانگیز تبدیل نشود. از این جهت، هستهی اصلی فیلم Yesterday به شدت مورد انتقاد قرار خواهد گرفت.
فیلم Yesterday در زمینهی بازیگری هم هیچ تحفهای برای عرضه ندارد. مالک به عنوان یک جوان ۲۷ ساله اصلا قادر به درک عشق مدیر برنامههایش «الی» نیست. در حالی که بازی لیلی جیمز از همان دقایق اول بیننده را از این عشق سوزان در وجود او مطلع میکند. پاتل نه میتواند تصویر یک هنرمند درونگرا را به خوبی برای بینندگان خلق کند و نه یک عاشق دل خسته را؛ از این جهت تماشای فیلم Yesterday تجربهی ملالآوری را برای بینندگان رقم میزند.
فیلم Yesterday را میتوان در بهترین حالت، ادای دین بویل به گروه موسیقی بیتلز دانست. این اثر برای طرفداران این گروه موسیقی به احتمال زیاد جذاب و لذتبخش است؛ چون جای جای آن با ترانهها و روح بیتلز آراسته شده اما مخاطب عامی که برای تماشای یک کمدی عاشقانه پای این فیلم مینشیند، مطمئنا تجربهی بهیادماندنی از این اثر در ذهنش ثبت نخواهد شد.
- ایده جالب و اشاراتی به مفهوم خوشبختی و موفقیت
- اشاره به دیدگاههای مختلفی که در خصوص ارزش گذاری آثار هنری وجود دارد
- عدم پرداخت صحیح به دلایل موفقیت گروه بیتلز
- ایفای نقش نه چندان درخشان و ماندگار تیم بازیگری
- داستانی پیش پا افتاده و خسته کننده
نظرات
دیدگاه خود را اشتراک گذارید